برگرداننده: جميله پلوشه
بخش دوازدهم از کتاب:
"خشونت در برابر زنان را متوقف سازيد، اين به عهده ماست"
از نشرات سازمان عفو بين الملل، بخش هلند
خشونت در برابر زنان
در پروسه مهاجرت و پناهندگی
نسبت تعداد زنان و مردان در جمع پناه جويان در سـراسـر جهان تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. ولی اگر به افراد بیخانمان و بيجاشدگان در داخل يک کشور نگاه کنيم، آنگاه در میيابيم که زنان اکثريت را تشـکيل میدهند. و اين حقيقت از آنجا ناشی ميشود: که مردان از لحاظ فزيکی قوی ترند بدين جهت به میتوانند به غذا و پول سهل تر دسـت يابند؛ آنان از آموزش بالا تر بهره مـند اند؛ زودتر از زنان از سوی خانواده به بيرون فرسـتاده میشـوند تا شـرايط را امتحان نمايند؛ آنان نسبت بزنان کمتر تشـويش روزانه در مورد کودکان و خانواده را بدوش میکشند. با در نظر داشت آنچه که گفته شد، مردان بيشـتر موفق به دسـت آوردن پناه گاهی دريک کشـور (دور) برای خانواده میگردند. اين امر در عين حال به اين مفهوم اسـت که زنان مجبورند بيشتر در محلی باقی بمانند آنهم جايی که معمولا بدترين وضعيت را دارا اسـت و بدين جهت آنرا بايد ترک نمايند. یعنی مکانهائی که معمولا در آن کمبود مواد غذايی و وسايل گوناگون زندگی به طور جدی محسـوس میباشـد. زنان در نبود مردان و يا حضور کمرنگ آنان در بين جمعی که زندگی میکنند معمولا بيشتر مورد خشـونت و قربانی تجاوز جنسی، از جمله بوسـيله نگهبانان کمپ ها يا سـربازان قرار میگيرند.
اداره پناهندگان ملل متحد (يو ان اچ سی آر) معتقد اسـت که: زنان پناهنده نسـبت به مردان پناهنده در برابر اشـکال محتلف سـؤاسـتفاده ها آسـيب پذيرترند. بسـياری از زنان در صورت تعقيب قانونی به فرار متوسل میشـوند و در اين جريان آنان خويش و تبار خويش را و آن جوِ حمايت کننده و آن محيط آشـناِی (اجتماعی) مورد اعتماد را ديگر از دسـت میدهند. اداره پناهندگان ملل متحد اضافه ميکند که: "تجاوز، گروگانگيری، خشـونت جنسی، خشونت فزيکی، تن فروشی اجباری برای دسترسی به اجازه اقامت، اموال و مواد غذايی که يک دل شـوری و نگرانی واقعی برای اکثريت بزرگ زنان پناهنده اسـت" به سراغ آنان ميايد.
گزارشهای سـال ۲۰۰۲ اداره پناهندگان ملل متحد با همکاری شـعبه "حمايت از کودکان بريتانيا"، در برگيرنده حقايق تکاندهنده سـوء استـفادهء جنسـی و بهره کشی زنان و کودکان به وسـيلهء کارمندان کمک رسـانی در کمپهای پناهندگان در سـراليون، ليبريا و گينه میباشد. گزارشها حکايتگر اين امر اسـت که کمک رسـانها، مواد غذايی را در برابر سـوء اسـتفادهء جنسـی در میان زنان توزيع نموده اند. بطوريکه در نپال آشـکار شـد که در هر صد نفر حدود هژده پناهجوی بوتانی مورد سـوء اسـتفاده و بهره کـشی جنسی کمک رسـانان قرار گرفته اند. در ميان قربانيان يک دختر بچه هفت سـاله و يک زن معيوب نيز وجود داشـته اسـت.
به عقيده اداره پناهندگان ملل متحد، زنان به سـهولت حق پناهنده گی بدسـت نمیآورند. پيگرد قانونی يک زن معمولاً شـکل خشـونت جنسی به خود میگيرد و در اين رابطه شـمارِ کوچکی از زنان قادرند، يا توانايی آن را در خود دارند که در بارهء چنين سرگذشتی(خشونت جنسی ماموران امنيتی) با مامور تحقـيق کننده (چه مرد و چه زن)، صحبت نمايند. زنان و دخترانی که تقاضای پناهندگی مینمايند، بيشتر با کمبود آگاهی از شـرايطی که آنان را وادار به ترک سـرزمينشان نموده اسـت و يا به عدم درک مجموعه آن اوضاع و يا شرايطی که آنان خود آن را از سر گذرانده اند، و درک احساس و تجارب خود به مثابه زن مواجه میگردند. زمانی که آنان تقاضای پناهندگی خويش را مطرح مینمايند، با ناباوری، عدم درک و دشـواریهای غيرقابل باور اداری مواجه میگردند. در شـماری از کشـورها، پناهجويان در زندانهای معمولی زندانی شـده و به مثابه افراد جنايت کار با آنان معامله میشـود. در کشـورهایی که آنان را از سـاير زندانيان مجزا و تحت مراقبت جدی قرارمیدهند، اين زندانی شـدن، اثر يا آسيب روحی ژرفی بر روی آنان به جا ميگذارد و حوادث گذشـته، مانند شـکنجه و آلام بار ديگر برایشان تداعی گردد.
عفوبينالمللی و سـازمانهای حقوق بشـر مواردی از سـوء اسـتفاده در مورد زنان پناهجو و پناهنده را در زندانهادر پروسه پناهندگی شـناسـايی و ثبت نمودهاند که مملو از بيرحمی و اعمال غير انسـانی و غیر شرافتمندانه بوده اسـت. "کميسـيون زنان برای زنان و دختران خوردسـال پناهجو" که خود يک سـازمان آمريکايی اسـت، سـرگذشـت يک زن اوگاندايی را هنگامی که در غل و زنجير، در يک مرکز تحقيق و بازجويی مهاجرين در(يارک)، ايالت پنسیـلوانيا، داشـت از پا درمی آمد، چنين وصف مينمايد: ماموران زندان ضعف جسمی و يا از پادر آمدن اين زن پناهجو رايک تلاش برای خودکشی تصور کردند و "تيم واکنش سـريع" را بدين منظور اعزام داشتـند. اين تيم شـامل چهار مرد، که سـه تن آن لباس های مخصوص به تن داشـتند، ميگرديد. آنان سـگها را نيز با خود همراه داشـتند. مردان لباسهای اين زن را از تن وی در آوردند بدون آنکه يک محافظ زن آنان را همراهی نمايد. زن زندانی با التماس از آنان میخواسـت تا زيرپوشیهايش را از تن او در نیاورند. ولی آنان توجه نکرده، وی را برهنه و با پاهای باز و د ستان بسته روی تخت، محکم بسـتند.
با در نظر داشـت وقايع تکاندهنده از اين شمار، "نتيجه گيری" که بوسـيله کميته اجراييه ملل متحد برای پناهجويان زن، صورت گرفته، چنين جمعبندی و بازگو ميشود:" زنان پناهجو را که به جرم عدم مراعات برخی معيار های اجتماعی با بيرحمی و رفتار غير انسـانی سـر و کار داشـته اند، ميتوان به مثابه یک گروه معين اجتماعی (مورد تعقيب) تعريف نمود". با اين ترتيب آنان تحت حمايت مفاد موافقت نامه ملل متحد در مورد پناهندگی قرار میگيرند. بر همين اساس است که سـازمانهای زنان سـعی مینمايند از حقوق بين المللی برای دفاع از اين زنان اسـتمداد جويند.
خانمی از کشـورعربسـتان سـعودی به دلیل این که تحت فشـار و پيگرد به خاطربه سـر نکردن بورقه در کشـور خويش قرار داشـت، از دولت کانادا تقاضای پناهندگی نمود. به وی پناهندگی اعطا نگرديد. زيرا در کانادا "تعقيب قانونی که مبنی جنسيتی" داشته باشد، بعنوان اساس پناهندگی شناخته نمیشود. ولی تحت فشـار افکار عامه دولت کانادا پذيرفت تا اين خانم در کانادا اقامت دايمی دريافت دارد اما به وی صرفاً پناهندگی به دلايل بشـردوستانه، اعطا کردند. فقط در سـال ۱٩٩۳ بود که از يکسـو پس از پا فشـاری های فراوان که بوسـيله عامه مردم روی قضيه وی صورت گرفت و از سـوی ديگر وجود پروندههای مشـابه در سطح جهانی، دولت کانادا وادار گرديد تا تغييراتی در قانون پناهندگی خويش وارد نمايد و مسـأله پيگرد درارتباط با جنسيت، را اساسی برای پناهندگی به پذيرد.
در هلند کمسـيون مشـورتی امور خارجیها در سـال ۲۰۰۲ يک سـلسـله پیشنهادات تکميلی در رابط با مسـأله پناهندگی زنان به ارگانهای مربوطه ارائه داد که از آن شمار برای برخورد به مسايل زيرين چنين پيشنهاد های مطرح شده بودند:
به زنانی که با تهديد ناقص سازی اندام جنسی شان (ختنه) مواجه اند، بايد پناه داده شوند؛
خشـونت خانگی به عنوان خشـونت درعرصه خصوصی اساس قابل قبولی برای پناهندگی نخواهد بود ولی چنانچه مقامات مربوط کشـور پناهجو در زمينهء اینگونه مسائل حمایتی از زن ننمایند، در آن صورت بايد به آن زن اجازه داد تا بدلایل انسانی بعنوان پناهنده، اجازه اقامت در هلند را بدسـت آورد؛
در صورت احتمال آشکار شدن آسيبهای روانی جدی در اولين مصاحبه، نزد زنی که تقاضی پناهندگی مينمايد، بايسـتی باو فرصت کسب آرامش کافی داد تا وی قادر بانجام دومين مصاحبه گردد؛
به زنانی که قربانی تجارت سکس اند، اعطای حق اقامت بر مبنای بشـر دوستی، ونه حق پناهندگی، کافی پنداشته شـده ميشود؛
عفوبينالمللی وجود خانههای امن در کشـورهای اصلی را، دلیل کافی برای برگرداندن دو باره زنان پناهجو که دارای ناراحتی های روانی میباشند، به کشورشان نمیداند و نمیتوان اینگونه زنان را بدون تحقیق کافی به کشـور شـان برگرداند؛
عفوبينالمللی بخش هلند، نامه ای برای حمایت از تقاضای پناهندگی زنان از سـراليون (سـال ۲۰۰۴)، به وزير امورخارجیها و همگرايی با جامعه، نوشته که در آن از جمله می خوانيم:
وزارت (دادگسـتری) هلند در دستورالعمل خویش در مورد تقاضای پناهندگی قربانيان حوادث آدم ربايی و سـوء اسـتفاده جنسی در سـراليون به پروژه همگرايی و پيوستن مجدد به جامعه در سـراليون اشـاره نموده که اين زنان سراليونی میتوانند تقاضای استفاده از این پروژه را بهنگام برگشت مجدد بکشورشان مطرح نمايند. این درحالیستکه پروژه همگرايی و پيوستن مجدد به جامعه در سـراليون به عقيده منابع گوناگون، کمتر در جهت نيازمندی زنانی که قربانی آدم رباِیی بوده اند، میباشد و در تمام کشـورفقط يک بيمارسـتان و يک دکتر روانشـناس صاحب صلاحيت وجود دارد، که به آنان رسيدگی ميکند. براساس اطلاعات بدسـت آمده. به زنان ربوده شـده در سـراليون برچسـپ ناروا زده میشـود: علاوه بر متحمل شـدن رسـوايی تجاوز جنسـی که اين زنان بدوش میکشـند، متهم میشـوند که آنان خود با رضايت خود، با ياغيان در اعمال بيرحمانه شـان، همکاری نموده اند. از دیگر موارد انزوای اجتماعی زنان، علاوه بر مسائل گفته شده در بالا، اینست که زنان ربوده شـدهء بیشـماری در نتيجهء جنک و يا در نتيجهء اعمال خشـونتآميز، پدر، مادر، شـوهر و اعضای خانواده خويش را از دسـت داده اند، و تنها شـده اند. از ميان اين زنان گروه بزرگی به فحشـاء وادار شـده اند تا سرشان را به اصطلاح بالای آب نگه دارند.عفو بين المللی معتقد اسـت که تقاضای پناهندگی زنان فراری از سـراليون، که اعتراف میکنند در جريان جنگهای داخلی ربوده شـده و يا مورد تجاوز واقع شـده اند، و در ابتدا بر مبنای اين فاجعه در مراکز پناهندگی در مورد آنان تصميم نهايی اتخاذ نگرديده، بعید است که بتوان مجددا در عرض فقط ۴۸ ساعت در مورد سـرگذشـت تکاندهنده و اکثراً پيچيدهء آنان، توجه، دلسـوزی و داوری سـالم انجام گيرد.
آزردگی جدی روانی و تجربهء تلخ زنان ربوده شـدهء سـراليون و موقعيت آسـيب پذير آنان در صورت برگشـت به کشـورشان که در انتظار آنان می باشـد، عفوبينالملل را به دفاع از حق آنان برای اعطای پناهندگی در کشـور های ميزبان واميدارد.
[1] - بدون ترديد زنان و مردان در جريان بی جاشدن ها و مهاجرت و در نهايت پناهندگی درد و زجر بزرگ و مشترکی را متحمل ميشوند ولی در اين جا بی جاشدن و پناهندگی با آن مصاحبی که زنان آنرا از سر ميگذرانند، بازگو ميشود. مترجم
[1] - بدون ترديد زنان و مردان در جريان بی جاشدن ها و مهاجرت و در نهايت پناهندگی درد و زجر بزرگ و مشترکی را متحمل ميشوند ولی در اين جا بی جاشدن و پناهندگی با آن مصاحبی که زنان آنرا از سر ميگذرانند، بازگو ميشود. مترجم
ادامه دارد
No comments:
Post a Comment