نوشته از : صالحه وهاب واصل
قصهء واقعی که در قلعهء قاضی صورت ګرفته ؛ چشم دید از هما امانیار دختر عمه ی بنده که تیلفونی برایم حکایت کرده است.
ګلچهره هفته ی قبل در بستر بیماری جان به حق سپرد
ګلچهره دختر با به میر ګل که در قلعه ی بالای قلعه ی قاضی زنده ګی میکرد پنج سال قبل در سن یازده ساله ګی به عقد نکاح عبد الرحمن که ۳۴ سال داشت در برابر۰۰۰۱ افغانی قرضه ی که چندی قبل پدر ګلچهره از عبدالرحمن ګرفته بود؛ درآمد.عبدالرحمن دو خانم داشت یکی نارین به اصطلاح عام سنده که از آوردن طفل محروم بود و دیګرش لطیفه که دارای هشت فرزند است هشت دختر. پنج دختر لطیفه بزرګتر از ګلچهره؛ یکی به نام پری همسن ګلچهره ودو دخترعبدالرحمن و لطیفه کوچک تر از ګلچهره بودند و هستند.