آوای زنان افغانستان تقرردوکتورناجیه طارق را به حیث معین عرضه خدمات صحی وزارت صحت عامه تبریک وتهنیت گفته و آرزومند است که دوکتورناجیه طارق تنها معین عرضه خدمات صحی وزارت صحت عامه، درولایت کابل نبوده ، بلکه دربهبود وضعیت شفاخانه ها درولایات کشورنیز، نقش موثری را ایفا نمایند.
آوای زنان افغانستان
Saturday, September 1, 2012
مراسم معارفه معین عرضه خدمات صحی وزارت صحت عامه برگزار شد
11سنبله ۱۳۹۱
دوکتور ناجیه طارق که اخیراً بر اساس حکم رئیس جمهور بحیث معین عرضه خدمات صحی وزارت صحت عامه تعیین گردید، امروز طی مراسمی به کارمندان این وزارت معرفی شد.
براساس اطلاعیه وزارت صحت عامه، دوکتور ثریا دلیل ضمن عرض تبریک به دوکتور ناجیه طارق، با تاکید بر بهبود مدیریت و وضعیت شفاخانه ها گفت: دوکتورناجیه طارق یک دهه تجربه کافی درمدیریت عرضه خدمات صحی را دارا می باشد، بی تردید وی میتواند به حیث معین عرضه خدمات صحی در این وزارت در بهبود عرضه خدمات صحی شفاخانه ها و مراکز صحی نقش موثری را ایفا نماید.
وی با اشاره به پلان استراتیژیک 5 ساله این وزارت و فرمان اخیر ریاست جمهوری در باره اصلاح اداره مذکور، تاکید کرد: رهبری وزارت صحت عامه، تلاش های خود را در راستای بهبود وضعیت شفاخانه ها و آوردن اصلاحات بهتر در مدیریت آن به خرج میدهد.
دوکتور دلیل در ادامه از شفافیت کار در وزارت صحت عامه اطمینان داد و اذعان نمود: تا زمانیکه مسئول یا رهبر یک اداره خود الگوی شایسته ای نباشد، برای آوردن اصلاحات و از بین بردن فساد در آن اداره نمی تواند، موفق عمل کند.
درادامهی این محفل، حکم ریاست جمهوری در خصوص، مقرری ناجیه طارق به حیث معینه عرضه خدمات صحی وزارت صحت عامه توسط احمد وحید شکیب، رئیس تشکیلات اداره امور قرائت گردید.
دوکتور ناجیه طارق از اعتمادی که دراین پست مهم نسبت به وی صورت گرفته ابراز قدردانی کرد و وعده سپرد تا از تجربه های که طی ده سال گذشته در عرصه خدمات صحی آموخته است، در امرکاهش وفیات مادران و نوزادان، مبارزه با امراض ساری و برای بهبود عرضه خدمات صحی تلاش خواهد کرد.
گفتنی است، در این مراسم تعدادی از مقامات دولت افغانستان به شمول دوکتور فیض الله کاکر مشاور مقام ریاست جمهوری در امور صحی، فوزیه حبیبی معینه وزارت امور زنان، سهیلا صدیق وزیر اسبق وزارت صحت عامه، شاهدخت اندیا دختر غازی امان الله خان اشتراک ورزیده بودند.
براساس اطلاعیه وزارت صحت عامه، دوکتور ثریا دلیل ضمن عرض تبریک به دوکتور ناجیه طارق، با تاکید بر بهبود مدیریت و وضعیت شفاخانه ها گفت: دوکتورناجیه طارق یک دهه تجربه کافی درمدیریت عرضه خدمات صحی را دارا می باشد، بی تردید وی میتواند به حیث معین عرضه خدمات صحی در این وزارت در بهبود عرضه خدمات صحی شفاخانه ها و مراکز صحی نقش موثری را ایفا نماید.
وی با اشاره به پلان استراتیژیک 5 ساله این وزارت و فرمان اخیر ریاست جمهوری در باره اصلاح اداره مذکور، تاکید کرد: رهبری وزارت صحت عامه، تلاش های خود را در راستای بهبود وضعیت شفاخانه ها و آوردن اصلاحات بهتر در مدیریت آن به خرج میدهد.
دوکتور دلیل در ادامه از شفافیت کار در وزارت صحت عامه اطمینان داد و اذعان نمود: تا زمانیکه مسئول یا رهبر یک اداره خود الگوی شایسته ای نباشد، برای آوردن اصلاحات و از بین بردن فساد در آن اداره نمی تواند، موفق عمل کند.
درادامهی این محفل، حکم ریاست جمهوری در خصوص، مقرری ناجیه طارق به حیث معینه عرضه خدمات صحی وزارت صحت عامه توسط احمد وحید شکیب، رئیس تشکیلات اداره امور قرائت گردید.
دوکتور ناجیه طارق از اعتمادی که دراین پست مهم نسبت به وی صورت گرفته ابراز قدردانی کرد و وعده سپرد تا از تجربه های که طی ده سال گذشته در عرصه خدمات صحی آموخته است، در امرکاهش وفیات مادران و نوزادان، مبارزه با امراض ساری و برای بهبود عرضه خدمات صحی تلاش خواهد کرد.
گفتنی است، در این مراسم تعدادی از مقامات دولت افغانستان به شمول دوکتور فیض الله کاکر مشاور مقام ریاست جمهوری در امور صحی، فوزیه حبیبی معینه وزارت امور زنان، سهیلا صدیق وزیر اسبق وزارت صحت عامه، شاهدخت اندیا دختر غازی امان الله خان اشتراک ورزیده بودند.
فرهنگِ خشونت؛ شرافت و ناموس
11/6/1391
برای جهان متمدن شاید مسخره به نظر آید که زنی به "جرم" رابطه با "نامحرم"، و عاشق شدن، سنگسار و یا کشته شود. در ایران؛ در صورت نخست، دولت حافظ ناموس مردم است و حکم سنگسار را جاری می کند. در صورت دوم، پدر، شوهر، برادر و دیگر مردان از وابستگانِ خانواده مجری اراده مرگ هستند.
شهرزادنیوز: شناخت انسان در محدوده پدیدارهاست. انسان ایرانی جهان پیرامون را آنسان نمی نگرد که انسان غربی. ما از نظر فکری، در جهان تفکر در شمار انسانهای ابتدایی هستیم. به اموری پایبندیم و سرسختانه اعتقاد داریم که نامرئی هستند و همین امور دنیای امروز ما را ساخته، شکل می دهد و در شناخت ما از جهان تأثیر دارد. اینها ذهنیتهای پیشامنطقی هستند، آغشته به عرفان و جادو.
علیت در ذهن ما با علم و دانش مدرن شکل نگرفته و نمی گیرد. دستهای عالم غیب علیتهای ما را شکل می دهند. ذهن ما چیزهایی ضدعقلانی تولید و بازتولید می کند. فکر می کنم این سخن لامارتین باشد که می گوید: "فرهنگ یک کشور را تاریخ تحلیلی مردم همان سرزمین شکل می دهد."
در فرهنگِ واژههای فارسی (برای نمونه دهخدا)، ناموس در کنار عفت، عصمت، مذهب، غیرت و آبرو می نشیند. در برابر آن بیناموسی قرار دارد که بیآبرو و بیغیرت و بیعفت مترادف آن هستند. همانطور که از ناموس، پاکدامنی و پارسایی و عفت مراد است، بیناموسی می تواند به بدنامی، رسوایی، شرمساری ختم شود.
در واژهنامه "فرهنگ نظام" ناموس یعنی "زوجه و زنهای متعلق به یک مرد، مثل مادر و خواهر و دختر و جز آنها." همین برداشت را می توان در "فرهنگ ناظمالاطباع" نیز دید که ناموس یعنی "مادهگان از یک خانوار".
فرهنگ دهخدا در برابر مدخل "غیرت" می نویسد: "در تداول فارسیزبانان به معنی حمیت و محافظت و آبرو و نگاهداری عزت و شرف... سر باز زدن از قبول اهانت بر عرض، ناموسپرستی، تعصب و رقابت".
"غیرت"، "شرافت" و "ناموسپرستی" مفاهیمی هستند که در قتلهای ناموسی نقش عمده دارند. بودِ آنها سربلندی و افتخار "مردان" است. خدشه در آن ننگ و بیآبرویی به همراه دارد. قتل در واقع صورت می گیرد تا لکه ننگ بشوید. بر این اساس در سنت دین جرم محسوب نمی شود. زیرا زن و فرزند در شمار اموال و دارایی مرد هستند. وظیفه مرد محافظت از آن است. پاک نگاه داشتن آن "شرف" به همراه دارد و افتخارآفرین است. قتل در این راه ننگزداییست.
در ابعادی بزرگتر می توان موضوع "وطن" و "وطنپرستی" را که در مقطعی از تاریخ ما مترادف با "ناموس" می شود، در همین رابطه بررسی کرد. دفاع از وطن همانا دفاع از ناموس می گردد. البته پیش از آن وطن خود مادر گردیده و "مام وطن" بر زبانها جاری گشته بود.
تمامی این مفاهیم به دنیای تنگ و تار سنت تعلق دارند. آنگاه که فردیت شخص به رسمیت شناخته نشود، احکام و اخلاقِ سنتی رشد می کنند. اگر پیش از انقلاب شاهد کمرنگ شدن آنها بودیم، با استقرار جمهوری اسلامی دگربار جان گرفتند و به کتاب قانون راه یافتند.
با توجه به تعاریف مذکور درمییابیم که غیرت و ناموس امری مردانهاند. زنان را غیرت و ناموس نیست، چنانچه مسئولیت نیز ندارند. شخصیتی که در گرو شخصیتِ مرد قرار گیرد، نمیتواند پذیرای مسئولیت گردد. اما باز این ظاهر امر است. با اندکی دقت به موضوع، میبینیم غیرت و ناموس مردان تمامی حضور و رفتار زن را شامل نمی شود. مردان می توانند هزاران "عملِ خلاف" و یا حتا "گناه" را در زنان ببخشند. غیرت آنان جریحهدار نمیشود و ناموس به خطر نمیافتد. هراس آنجا خود را مینمایاند که از آن عضو کوچکِ مادینگی احساس خطر شود، چیزی که تقریباً تمامی قتلهای ناموسی ریشه در آن دارند. پس میتوان گفت؛ ناموس مرد همان عضو کوچک است و غیرت او با همان عضو در رابطه است. مرد مالک زن است، مالکِ آن عضو، در واقع به ملکِ او تجاوز شده.
قوانین حقوقی ایران در کلیت خویش، در عمل موافق این رفتار است. مرتکبین به قتل در بسیار از مواقع آزاد میشوند و یا در صورت بازداشت، پس از مدتی مورد عفو قرار میگیرند. ماده قانونی 220 و 630 پشتیبان قاتلان است.
فرهنگ عمومی نیز پذیرای این امر است. در همین رابطه است که می بینیم چند سال پیش نیم میلیون نفر در تهران ساعت پنج صبح در میدان آزادی جمع می شوند تا اعدام "خفاش شب" را شاهد باشند. این خیل عظیم حتا به ذهنشان هم نمی رسد که دارد انسانی به دار کشیده می شود. آنان به "گناه" می اندیشند و "کیفر گناهکار". آیا این تفریح همگانی را، در ذهنِ همان تودهی حاضر، و از زبانِ هم آنان، جز با "مرگ حق اوست" و "نتیجه تجاوز به ناموس دیگران همین است"، می توان پاسخی دیگر شنید؟
خشونت و پرخاشگری رفتاری است اکتسابی که آن را در خانه و جامعه آموخته و خود بازتولید کرده ایم. خشونت علیه زن به آن خشونتی توجه دارد که مبتنی بر جنسیت است، می کوشد جسم و جان زن را مورد آزار قرار دهد؛ از تهدید گرفته تا محروم کردن زنان از حقوق انسانی و شهروندی خویش که در خلوت (خانه) و جامعه اعمال می شود. خشونت می تواند سیمایی آشکار داشته باشد و یا در پنهان صورت گیرد. هدفِ خشونتِ جنسی که ماهیتی جنسیتی دارد، همانا آزار و تحقیر زن است.
"قتل ناموسی" از کهنترین انواع خشونت است علیه زنان. این نوع از قتل هنوز هم هر سال هزاران قربانی دارد. و بدینوسیله حق حیات زن در سکوت مرگبار جامعه نیست می شود.
برای جهان متمدن شاید مسخره به نظر آید که زنی به "جرم" رابطه با "نامحرم"، و عاشق شدن، سنگسار و یا کشته شود. در ایران؛ در صورت نخست، دولت حافظ ناموس مردم است و حکم سنگسار را جاری می کند. در صورت دوم، پدر، شوهر، برادر و دیگر مردان از وابستگانِ خانواده مجری اراده مرگ هستند. چه بسا زنان خانواده نیز تن به همکاری می دهند تا این "لکه ننگ" از دامان خانواده پاک گردد.
"قتل ناموسی" خشونتی است که شنیدن آن بهتبرانگیز است، اما پیگیری در امر پیشگیری آن و مجازات جنایتکاران، پیوستهایام در کشاکش ملاحظات مذهبی و سیاسی مسکوت می ماند.
"قتل ناموسی" تکیه بر "ناموس" دارد، از خشونت خانوادگی فراتر می رود و در واقع "زنکشی" است. به این دلیل ساده که اتهامی از آن متوجه مرد که سوی دیگر این رابطهای که در حکم اسلام "جرم" نام دارد، نمی شود.
در پدیده "قتل ناموسی" همیشه واژههایی تکرار می شود. "ناموس" در کنار "آبرو" و "پاکدامنی" می نشیند. شرم آن دامنگیر خانواده می گردد و مردان خانواده در دفاع از "شرف" خویش می کوشند تا "عصمت" از دسترفته را در خون بازیابند. به یاد داشته باشیم که "لکه ننگ" دامنگیر زن است و تمامی این صفات نیز متوجه اوست. هم اوست که "عفت" زیر پا گذاشته، دامن "عصمت" دریده و "ناموس" برباد داده و خانواده "بیآبرو" کرده است. قتل در واقع می کوشد این لکه را با خون بشوید و پاک گرداند.
"قتل ناموسی" یک رفتار از پیش سازمانیافته است که هدف آن کنترل جنسی زنان است. کنترل زن خود بزرگترین خشونت است. اراده برقراری حجاب اجباری، و جدا کردن زن و مرد از هم نیز در همین راستا اجرا می شود که از برقراری آن، سلطه مرد بر زن و جامعه اعمال می شود.
جامعه سنتی زن را در شرایطی قرار می دهد که احساس ترس و "گناه" می کند. به آنجا می رسد که می کوشد "بسوزد و بسازد" و یا سکوت کند و این در واقع همانا پذیرش خشونت است.
در جامعه ای چون ایران که دولت خود تولیدگر خشونت است، و قوانین آن در کلیتِ خویش ضدزن هستند، مشکل بتوان میزان اعمال خشونت را به آمار درآورد. با این همه؛ میزان خشونت تا آن اندازه هست که دولت خود بدان معترف است؛ 52.7 درصد زنان در زندگی مشترک خویش مورد خشونت های "روانی و کلامی" قرار گرفته اند و 37.7 درصد زنان خشونت فیزیکی را در زندگی مشترک تجربه کرده اند.
اگر در بافت جامعه دقیق شویم، قتل ناموسی اعتبار خویش از دین می ستاند. پس می توان آن را در خشونت دینی بازیافت. در ایران نیز قوانین که از دین پیروی می کنند و طبق احکام دینی قوانین جزایی کشور دستِ قاتلان را باز می گذارد و جرمی متوجه آنان نمی شود. به روایتی دیگر؛ سازمانده اصلی قتلهای ناموسی دولتِ برآمده از مذهب است.
|
زنان کشاورز کنیا: حاکم بر سرنوشت خویش؟
عکس از نل ایل پالمر، مرکز بینالمللی برای کشاورزی گرمسیری
11/6 / 1391
شهرزادنیوز: "البورگون" روستای آرامی واقع در "ریفت ولی" کنیا است، استانی که از قدیم ذرت، گندم و گل حشرهکش تولید میکند. زمینهای اینجا قبلا بارور بودند، اما با بروز خشکسالیها بسیاری مجبور شدند کشت این محصولات را کنار بگذارند. بارانهای ناگهانی ناشی از تغییرات آب و هوا، موجب کاهش محصولات کشاورزی و افزایش پشههای مالاریا گشته است. با وجود این، کشاورزان با یاری سازمانهای غیر دولتی کوشیدهاند از این شرایط بیشترین بهره را گرفته و آموزش دیدهاند محصولاتی بکارند که مقاومتر هستند.
بهرهگیری از فرصتها
یکی از این سازمانها "گروتس" (سازمانهای مدنی که همکاری خواهرانهای دارند) است. گروتس که در نایروبی قرار دارد، گروهی از سازمانهای مدنی و خودیار است که به رهن 3 میلیون دلار اهدایی بنیاد توسعه اجتماعی ژاپن که توسط نظارت بانک جهانی هزینه میشود، به زنان کشاورز کمک میکنند سبزیجاتی و گیاهانی بکارند که پیش از فصول بد قابل برداشت هستند.
استر موائورا مویرو، هماهنگکننده ملی گروتس، به "ثینک آفریکا پرس" میگوید: "تغییر آب و هوا دارد واقعی میشود و ما نمیتوانیم بنشینیم و ناله سردهیم؛ باید کاری بکنیم." "ما به کشاورزان یاد میدهیم روحیه خود را حفظ کنند و از این فرصت بیشترین بهره را بگیرند. همچنین به زنان کشاورز کمک میکنیم تا محصولات خود را مستقیماً به دست مصرفکنندگان داخلی و خارجی برسانند."
چنین ابتکاراتی میتواند اهمیت زیادی برای زنان کشاورز داشته باشد، چرا که به گزارش سازمان کشاورزی و غذا سازمان ملل متحد، 90 درصد غذای قاره را زنان تولید میکنند. بیش از دو سوم زنان آفریقا در بخش کشاورزی شاغل هستند، اما غالبا در روابط تجاری به حاشیه رانده شده و منابعی نظیر زمین و وام، تکنولوژی و کود در اختیارشان نیست.
موائورا مویرو میگوید: "ما در برنامه خود چندین هزار زن کشاورز را آموزش دادیم. میتوانم بگویم که در مذاکره و چانهزنی و معامله ماهرتر شدهاند."
استر موائورا مویرو، هماهنگکننده ملی گروتس، به "ثینک آفریکا پرس" میگوید: "تغییر آب و هوا دارد واقعی میشود و ما نمیتوانیم بنشینیم و ناله سردهیم؛ باید کاری بکنیم." "ما به کشاورزان یاد میدهیم روحیه خود را حفظ کنند و از این فرصت بیشترین بهره را بگیرند. همچنین به زنان کشاورز کمک میکنیم تا محصولات خود را مستقیماً به دست مصرفکنندگان داخلی و خارجی برسانند."
چنین ابتکاراتی میتواند اهمیت زیادی برای زنان کشاورز داشته باشد، چرا که به گزارش سازمان کشاورزی و غذا سازمان ملل متحد، 90 درصد غذای قاره را زنان تولید میکنند. بیش از دو سوم زنان آفریقا در بخش کشاورزی شاغل هستند، اما غالبا در روابط تجاری به حاشیه رانده شده و منابعی نظیر زمین و وام، تکنولوژی و کود در اختیارشان نیست.
موائورا مویرو میگوید: "ما در برنامه خود چندین هزار زن کشاورز را آموزش دادیم. میتوانم بگویم که در مذاکره و چانهزنی و معامله ماهرتر شدهاند."
قطع دست واسطهها
علت امیدبخش دیگر برای کشاورزان کنیا، تکنولوژی جدید است. برای مثال یکی از امکانات جدید تلفن همراه به کشاورزان کمک میکند تا دست واسطهها را قطع کنند و درآمد خود کشاورزان افزایش یابد.
موائورا مویرو توضیح میدهد: "ما به آنها یاد میدهیم از امکانات مختلف تلفنها استفاده کنند تا محصولاتشان را مستقیما به بازار برسانند. با افزایش استفاه از تلفن همراه در کنیا در داد و ستدهای کشاورزان، واسطهها را میتوان به آسانی کنار زد."
امکان جدید دیگر تلفن همراه "آگریمنیجر" است که کمپانی تکنولوژی کنیا به نام "ویرچوآل سیتی"، آغاز کرده و به بیش از 300 هزار کشاورز در مناطق مختلف کشور کمک نموده تا به اطلاعاتی نظیر وزن، درجه و مقدار محصولات ارائه شده و همچنین دستورالعملهای تولید دسترسی یابند.
جان وایبوچی، مدیر "ویرچوآل سیتی" میگوید: "امیدواریم بتوانیم در پنج سال آینده مشتریان خود را در میان کشاورزان به سه میلیون نفر برسانیم. این تکنولوژی از هنگام عرضه به بازار تا کنون، درآمد بسیاری از کشاورزان را تا 46 درصد افزایش داده است، زیرا دیگر نیازی نیست واسطهها آنها را استثمار کنند."
موائورا مویرو توضیح میدهد: "ما به آنها یاد میدهیم از امکانات مختلف تلفنها استفاده کنند تا محصولاتشان را مستقیما به بازار برسانند. با افزایش استفاه از تلفن همراه در کنیا در داد و ستدهای کشاورزان، واسطهها را میتوان به آسانی کنار زد."
امکان جدید دیگر تلفن همراه "آگریمنیجر" است که کمپانی تکنولوژی کنیا به نام "ویرچوآل سیتی"، آغاز کرده و به بیش از 300 هزار کشاورز در مناطق مختلف کشور کمک نموده تا به اطلاعاتی نظیر وزن، درجه و مقدار محصولات ارائه شده و همچنین دستورالعملهای تولید دسترسی یابند.
جان وایبوچی، مدیر "ویرچوآل سیتی" میگوید: "امیدواریم بتوانیم در پنج سال آینده مشتریان خود را در میان کشاورزان به سه میلیون نفر برسانیم. این تکنولوژی از هنگام عرضه به بازار تا کنون، درآمد بسیاری از کشاورزان را تا 46 درصد افزایش داده است، زیرا دیگر نیازی نیست واسطهها آنها را استثمار کنند."
با یکدیگر کار کردن
کشاورزان کنیا همچنین تعاونیهایی تشکیل دادهاند که از طریق آنها گروهی از کشاورزان میتوانند پساندازهای خود را روی هم بگذارند تا زمین و بذر بیشتری بخرند.
ستلا چرونو، کشاورزی اهل البورگون، میگوید: "ما گروههای زنان تشکیل میدهیم، با همدیگر یک حساب پسانداز باز میکنیم. گروههای زنان میتوانند پنج نفره باشند که موافقند با هم حساب مشترک باز کنند."
استلا میافزاید: "بانکها معمولا مشکلی در دادن وام ندارند، چون اگر نتوانیم پول بانک را برگردانیم، این دفترچههای پسانداز به عنوان ضمانت نزد آنها هستند. معمولا برای خرید زمین وام میگیریم. و چون همیشه داریم وام میگیریم و آنها را بازپرداخت میکنیم، بانکها به ما اعتماد بیشتری پیدا میکنند و وامهای بیشتری میدهند تا کار خود را توسعه دهیم."
موائورا مویرو توضیح میدهد: "ما در زمینه اهمیت اضافه ارزش محصولاتی که بر درآمد میافزایند، مثل آووکادو، زنان کشاورز را آموزش میدهیم."
"آنها میتوانند از طریق وامهای بانکی مغازه باز کنند یا کارگاههایی برای عمل آوردن میوهها و تبدیل آنها به محصولات دیگر مثل لوسیون، ژلاتین و روغن خوراکپزی. به نظر میآید در توانمندسازی آنان ایده مؤثری است."
پروژههای دیگر این منطقه، شامل دامداری است، که در دو سال گذشته به تدریج رشد کرده، اما هنوز سبزیکاری و باغداری منبع اصلی درآمد این منطقه است.
از طریق ابتکارات و ابزارهای توانمندساز گوناگون بر درآمد برخی از کشاورزان کنیا افزوده شده و معاملاتشان پیشرفت کرده است. با کمک تکنولوژیهای جدید، مدلهای تجاری هوشمندانه و حمایت سازمانهای غیر دولتی نظیر گروتس، اکنون بیش از 5000 زن کشاورز کار میکنند، کشاورزان کنیا میکوشند این شعار گروتس را دنبال کنند: "بیا حاکم بر سرنوشت خویش شویم."
Think Africa Pressمنبع: سایت
ستلا چرونو، کشاورزی اهل البورگون، میگوید: "ما گروههای زنان تشکیل میدهیم، با همدیگر یک حساب پسانداز باز میکنیم. گروههای زنان میتوانند پنج نفره باشند که موافقند با هم حساب مشترک باز کنند."
استلا میافزاید: "بانکها معمولا مشکلی در دادن وام ندارند، چون اگر نتوانیم پول بانک را برگردانیم، این دفترچههای پسانداز به عنوان ضمانت نزد آنها هستند. معمولا برای خرید زمین وام میگیریم. و چون همیشه داریم وام میگیریم و آنها را بازپرداخت میکنیم، بانکها به ما اعتماد بیشتری پیدا میکنند و وامهای بیشتری میدهند تا کار خود را توسعه دهیم."
موائورا مویرو توضیح میدهد: "ما در زمینه اهمیت اضافه ارزش محصولاتی که بر درآمد میافزایند، مثل آووکادو، زنان کشاورز را آموزش میدهیم."
"آنها میتوانند از طریق وامهای بانکی مغازه باز کنند یا کارگاههایی برای عمل آوردن میوهها و تبدیل آنها به محصولات دیگر مثل لوسیون، ژلاتین و روغن خوراکپزی. به نظر میآید در توانمندسازی آنان ایده مؤثری است."
پروژههای دیگر این منطقه، شامل دامداری است، که در دو سال گذشته به تدریج رشد کرده، اما هنوز سبزیکاری و باغداری منبع اصلی درآمد این منطقه است.
از طریق ابتکارات و ابزارهای توانمندساز گوناگون بر درآمد برخی از کشاورزان کنیا افزوده شده و معاملاتشان پیشرفت کرده است. با کمک تکنولوژیهای جدید، مدلهای تجاری هوشمندانه و حمایت سازمانهای غیر دولتی نظیر گروتس، اکنون بیش از 5000 زن کشاورز کار میکنند، کشاورزان کنیا میکوشند این شعار گروتس را دنبال کنند: "بیا حاکم بر سرنوشت خویش شویم."
Subscribe to:
Posts (Atom)