آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, August 12, 2012

کشف بیماری «خود بزرگ بینی»؛ طلیعهء کشف بیماری های افراد و جوامع افغانی و اسلامی


محمد عالم افتخار
 طئ دو هفتهء پسین؛ محترم امان معاشر خبرنگار معروف و محبوب با توسل به امکانات چتینگ و تلیفون و ایمیل؛ با این کمینه مصاحبه ای به عمل آوردند که تصور میکردم تنها در مجله زن در کانادا نشر میگردد. ولی بدون اینکه من فرصت کنم لینک و تصویر روی جلد کتاب "معنای قرآن" یعنی مورد خاص مصاحبه را خدمت ایشان برسانم و هکذا یک تعداد لینک های دیگر را؛ جناب معاشر مصاحبه را به ویبسایت های زیادی نیز فرستاده بودند که ظرف دو سه روز در یک شعاع وسیع کاملاً بیسابقه انتشار یافت و متناسباً مورد استقبال قرار گرفت.
درین جمله؛ ویبسایت وزین صدای افغان هم بزرگواری فرموده آنرا به شکل و صحافت زیبایی انتشار دادند.
گفتنی است که جناب معاشر حین انجام مصاحبه؛ گاه به گاه هیجانی میشدند و گاه بغض در گلویشان گره میگردید؛ چون میسر نبود که چهره شانرا ببینم به گمانم کم از کم دو بار به گریستن رسیدند.
همین حالات روحی و شاید هم برداشت ها و ملاحظات دیگر ویژهء خودشان سبب گردیده که در حق اینجانب بسیار لطف نشان داده و تا حدود مبالغه هایی پیش بروند؛ از طرف دیگر با اینکه به چند سوال مطروحه ایشان بنابر ملاحظات متعدد پاسخ نداده و هردو به تفاهم رسیدیم که از خیر چنان پاسخ و پرسش ها بگذریم؛ معهذا با در نظر داشت مخاطبان اغلبآً زن؛ در مواردی از صراحت لهجه و قطعی تر و یکسویه تر کردن معانی جملات استفاده نمودم.با اینهم پذیرفتنی است که «تا مرد سخن نگفته باشد **  عیب و هنرش نهفته باشد!» ؛ پس از سخن گفتن؛ حتماً عیب و هنر و چه بسا بیماری ها که در ما از همه چیز بیشتر است؛ برملا میشود. بالنتیجه این مصاحبه علی العجاله نشان داده است که در من بیماری «خود بزرگ بینی» آنهم از نوع «بربریت!!!» وجود  دارد. چون تشخیص مقدمتر و مبرمتر از تداوی است؛ من از این تشخیص بسیار شاد شدم چرا؛ اگر برای تشخیص آن سونوگرافی و سیتی اسکن و بیوشیمی تفصیلی خون و معاینات داده های اندام های افراز کننده و میتابولیک من انجام میگرفت؛ احتمالاً فیس ها و مخارج به هزاران دالر بالغ میگردید و چون توان اینقدر هزینه را نداشتم بائیستی تسلیم مرض و عواقب قریب و بعید آن می بودم! و این تشخیص مفت و گرانبها؛ در ابرلابراتوار «ادارهء سایت صدای افغان» متحقق شده است؛ توجه فرمائید: « 2012-08-08
تبصرۀ صدای افغان در مورد مصاحبۀ محترم امان معاشر با آقای عالم افتخار
ادارۀ صدای افغان
صحبت آقای عالم افتخار با محترم امان معاشر از دید صدای افغان دچار اشکالاتی است که نباید از آن سطحی گذر کرد، از اینرو چند نکته عمده را همزمان با نشر آن میخواهیم گوشزد نماییم.
اینکه محترم معاشر گرویده صحبت و نوشته آقای عالم افتخار شده اند، به ذوق و انتخاب ایشان برمیگردد ولی از دید عده یی دیگر و از جمله نویسنده این سطور و در مجموع سایت صدای افغان محترم عالم افتخار جای اینهمه تمجید و ستایش را نداشت و ندارد، البته ما به زحمت کشی ایشان و اینکه قسمتی از عمرش را در تکاپوی علم بوده اند و در راه اندیشیدن بمصرف رسانیده اند بدون مدنظر داشت اینکه بهدف درست رسیده اند یا بخطا رفته اند ، برای ما قابل قدر است چون در هر حال اندیشیدن بهتر است از تقلید کور و راکد ماندن ... .در مورد اقای افتخار عالم برداشت ما چنین بود که ایشان با تاسف به خود بزرگ بینی شدیدی دچار بوده که حتی بگفته خودشان انسانهای موجود و درحد کوچک ان افغانها قدرت درک و فهم دانش ایشان را تا هنوز ندارند یعنی از نگاه ذهنی هنوز مردم به ان تکامل عقلی نرسیده اند که جناب ایشان به ان مرحله رسیده اند. این نوع طرز دید خودش معارض با اندیشه یک عالم و دانشمند است . دانشمند از خود خواهی و خود بزرگ نمایی میگریزد نه اینکه خود را عقل کل و دیگران را حتی با گذاشتن نه فلک زیر پا تا رکاب خود هم تصورننماید این گونه افکار مربوط همان دوره های به گفته ایشان (( بربریت !!!)) است که در عصر امروز جایی ندارد.در قسمت تقسیم بندی عصور تاریخی ایشان هزار سال قبل را گذر به بربریت از دوره وحشت !!؟؟ تصورکرده اند و انچه از هوای گفته های شان بر میاید هدف وی بخصوص عالم اسلامی است ، در حاليکه در هزار سال قبل در جهان دوقبله علم موجود بود که تمدن امروزه ریشه هایش در ان به نوده زدن پرداخته است یکی اندلس و قرطبه دیگر هم عراق و بغداد . چگونه وی ان دوره را دوره بربریت خطاب میکند؟.ایشان چنین وانمود میکنند که بجز از چند کوشش فردی در ایران منکر روشن بینی دینی و نگرش درست دینی در جهان اسلام است ( البته با گذاشتن سوالیه هایی در برابر این طرح شان). اینکه گناه دیگران نیست ایشان خود از دیگر جهان بیخبر باقی مانده اند و چون منبع الهام شان همان ایران بوده لذا جز انجا جای دیگر و شخص دیگری را نمیشناسد، در حالیکه افراد مطرح در ایران خود شاگردان مکاتب فکری دیگران بوده اند و از انجاها الهام گرفته و اموخته اند گرچه امروز دعوای دیگری دارند.چون نمیخواهیم حاشیه از متن گنده تر شود با همین چند اشاره بسنده میکنیم و برای ایشان توفیق در راه اندیشیدن و دانستن و بلاخره پخش اندیشه سالم را مینماییم .
صدای افغان(1)»
البته نکات دیگر هم درین؛ تشخیصیه متبارز گردیده که عجالتاً به آن کار ندارم. اما بیماری «خود بزرگ بینی شدید» من؛ به راستی تشخیص درستی است. اصلاً این بیماری از وقت ها و میشود گفت از همان 25 ساله گی در من بوده و رفته رفته شدید و شدید تر شده است. به راستی اصلاً به قول کسی «دست زدن به قرآن» و اندیشیدن متفاوت؛ در بارهء ترجمه ها و تفسیر های رایج و حاکم و چماقدار و شمشیر به دست آن؛ جز از «خود بزرگ بینی» از چه چیزی میتوانسته است؛ منشاء بگیرد؟(2). اصلاً کشف و افشا و بر ملا ساختن اینکه پیامبر بزرگ اسلام؛ مظلومانه و اهانت آمیز کشته شده و به شهادت رسیده اند و حسب باور تحمیل شده توسط حاکمان؛ طور عادی«رحلت» نفرموده اند؛ منبعث از «خود بزرگ بینی» نیست؟(3)اصلاً طرح و تیزیس و یا هم کشف «گوهراصیل آدمی(3)» و به نمایش درآوردن آن در کتاب داستانی و فیلمواره یعنی هنری به همین نام؛ میتواند از «خود حقیر بینی، خود بیچاره بینی و خود بیکاره بینی...» ناشی گردد؟براساس این ایده و تیز تمامی خطوط و دیواره ها و قفسه های دینی و ملی و قومی و نژادی و.. و... و... معارض با گوهر اصیل آدمی است؛ چنانکه اگر در محیط و پرورشگاه ویژه مجهز با مادران علی البدل متخصص و مربیان پرورش بدون تبعیض و تمایز ؛ 10-20 و یا هر تعداد که مقدور و مقتضای برنامه باشد؛ از نوزادان همه ادیان و مذاهب و زبانها و نژاد ها و قوم ها و قبیله ها و خرده فرهنگ ها.. حتی از وحشی ها ، حتی از بربر ها ، حتی از نجس ها...؛ تحت پروسه رشد و رسش و نهایتاً تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش گرفته شوند و از آسیب های خرافات و جهالت ها و تعصبات و مغز شویی ها و روانگردانی ها در امان باشند؛ همه به یکسان فقط آدمی و انسان کمال مطلوب به بار خواهند آمد و به خصوص در نسل دوم و سوم حتی آسیب های قسمی عبور یافته از کانال های ارثی و ژنتیکی شان نیز رو به فنا خواهد گذاشت!خاص الخاص؛ این دیگر ناشی از شدید ترین حالت از «خود بزرگ بینی» میباشد که من از سه سال و اندی بدینسو؛ از چیزی به نام «خیانت، شر، فساد و قطاع الطریقی در مسند قضا(4)» در گسترهء وسیعی از انترنیت و سایر وسایل طبع و نشر سخن به میان آورده و با وصف دیدن یک دوره «تفتیش قضایی» شبیه «انگیزیسیون»؛ در آن شق و شله باقی مانده ام و اگر معالجان «صدای افغان» پرهیزم ندهند؛ تصمیم ندارم؛ از اشرار خانه نشان دادن « قاضی خانه ها»ی شریعت جنگلباغی و مافیایی و یونیکالی ... کرزی – فهیم – عبدالسلام عظیمی دست بردارم.هان! سند بزرگ دیگر دال بر مرض «خود بزرگ بینی» شدید؛ کتاب «جنگ صلیبی یا جهاد فی سبیل الله!(5)» من میباشد!وئ وئ وئ! اینکه از همه برتر؛ در برابر فتنه و آشوب برپا کردن بساط گویا «محاکمه قرآن!» توسط کشیش تیری جونز فلوریدایی- امریکایی که از همه منم گویان جهان بی سرو پای اسلام! خواسته بود تا به دفاع از کتاب مقدس شان در محکمه حاضر شوند و الا محاکمه با حکم غیابی انجام خواهد شد و بعد تر هم محاکمه پیامبر اسلام؛ مطرح خواهد بود.این همان از«خود بزرگ بینی شدید» بود که سبب شد؛ من و تنها من؛ بانگ بردارم که «در یک محکمه صالحه جهانی؛ من از قرآن و محمد؛ دفاع میکنم!(6)» و در حد و امکان خود؛ از موسسهء جهانی ملل متحد و دولت و قوه قضائیهء امریکا خواستم تا ترتیب چنین محاکمه ای را داده و تیری جونز و مماثل ها را با من مقابل سازند!ولی در میان 1500 میلیون مسلمان و مدعی دو آتشهء اسلام و قرآن  حتی دیگر یک کس وجود نداشت که «خود بزرگ بینی» داشته باشد! ماشاءالله همه امیرالمومنین ها، امیر التنظیم ها، امیر الحزب ها، امیر السلفیون ها، امیر الاخوانیون ها، ولی فقیه ها، ولی امر مسلمین ها، خادم الحرمین الشریفین ها، حجت الاسلام والمسلمین ها، استاد ها ، واعظ ها، قاضی ها، قطب ها، ابدال ها، اولاده های پیغمبر و... شیخ های لاتعد و لاتفسی همه و همه سالم و تندرست و رواندرست تشریف داشتند و گذاشتند که کتاب مقدس شان به کتاب تروریستی بودن محکوم گردد؛ آتش زده شود و پیغبر شان...اخیراً جناب سلیم مجاز گردانندهء ویبسایت منحصر به فرد «اخبار افغانستان» هم صفحه ویژه ای در آن سایت برای معرفی آثار و ارتکابیه های «خود بزرگ بینی شدید» در من گشوده اند(7) و آن صفحه را معلوم نیست! به چه دلیل با «پیام ویژه و خاص» اینجانب خطاب به مردم افغانستان پوشش داده اند. من که دیده رفتم از همین پیام که مظهر جنون «خود بزرگ بینی » است تا تمامی محتویات سه لینک عمده که ارائه داشته اند یعنی:

پیامی ویژه و خاص
عالم افتخار

دوستان و هموطنان گرامی
سلام و درود بر شما؛
و آرزو های نیک برای صحت و عافیت و موفقیت و خوشبختی خودتان و خانواده ها و دوستان و بستگان گرامی تان! امروز مایلم از حضور مبارک شما پرسشی محترمانه داشته باشم. تصور نمیکنم ندانید که روزانه و ماهانه و سالانه و طی دهه ها چه مقدار دلار های نفتی و ثروت های حاصل از تجارت و قاچاق مواد مخدر و تخصیصیه های تحمیق گری و مغز شویی قدرت ها و ابر قدرت ها فقط برای استحمار شما و فرزندانتان صرف میشود؛ پاکستان و خصوصاً مناطق قبایلی و کویته؛ و مناطق و آرگاه ها و بارگاه ها در قلمرو آخوندان ایرانی و مزدوران رنگارگ همهء اینها در داخل کشور را در تصور آورید و این را هم که چه مقدار نیرنگ و هنر و جادو و بدو بدو و کار و کوشش وقفه ناپذیر و خدشه ناپذیر درین استقامت ها ادامه دارد.
میدانید نزدیک به چهل سال است که شیخ شاهان پیغمبر کش عرب و بربرهای بزک مدرن کرده؛ برای شما مدرسه پشت مدرسه میسازند که اکنون تعداد آنها صرف در پاکستان به بالای پنجهزار باب رسیده است و خوب میدانید که درین مدرسه ها از بنی آدم چه درست مینمایند. به نظر این حقیر هیچ ملتی دیگر سراغ نمیشود که طوق ننگ و لعنت و نفرتی چنین عظیم را که درین مدرسه ها بافته و به گردن ملت عظیم الشان افغان انداخته شده میرود؛ بتواند برداشت کند یا به قوق آتش تبدیل نگردد و یا به اجزای اولیه تجزیه نشود.
البته این؛ کار دیگران است ولی تشریف فرما شوید فقط و فقط و صرف و صرف برای یکبار از خویشتن خویش در خلوت وجدان خود بپرسیم که پاسخ ما منحیث انسان خردورز؛ به اینهمه شیطنت و بربریت چیست و ما برای رفع و دفع آنی و یا طویل المدت آنها چه میکنیم؛ حاضریم چند پول خود را درین راه صرف نمائیم؛ چقدر وقت خود را بگذاریم و چقدر عقل خدا داد خویش را به کار گیریم . خیال کردیم این و آن خارجی و زیر قدرت و زبر قدرت؛ معجزه ای میکند و مارا نجات میدهد. خوب؛ حالا که همه آن خواب و خیال و محال و جنون هم تجربه شد (نه که هنوز چیزی مانده؟!)
بسیار ببخشید؛ به گمانم فقط آنکه دوست است و دلسوز است؛ حق میگوید و تلخ میگوید. بیائید؛ از همین امروز؛ آغاز کنیم. ما به روشنگری و رونسانس نیاز حیاتی مماتی داریم . ما باید به «بازی شیطانی» با اسلام و معتقدات خود وقوف یابیم منجمله مدرسه ها و پیامد های آنرا دفع نمائیم خیلی ساده با نجات شخص شخیص خود از گرفتاری و جادوی آنها . با نجات پسران و دختران و نو باوه گان خود از اسیر شدن و محصور شدن شان به این دام ها و سایر دام های تحمیق کننده و استحمار کننده! برای همهء این رسالت؛ نه سلاح و توب و تانک و بمب و راکت؛ فقط کتاب و خوانش و دانش که جهانشناسی و عصر شناسی به دست دهد؛ ضرورت است! که عقل ما و فرزندان ما را آزاد کند؛ که نیرو های خفته و سرکوفته در نهاد های فرد فرد ما را بیدار سازد! بنده به این امید؛ این هفته نور نگاره ای خدمت میفرستم؛ اینکه من چه میکنم و شما چه خواهید کرد؛ بر علاوه تجربه در راستای این آزمون است که آیا افغانها غیر از موقعیت جیوپولتیک سرزمین شان و گرفتاری های منطقه ای و قومی و قبیلوی؛ منحیث موجودات بشری؛ ملاحظات قابل بررسی دیگر در بافتار روانی و ساختار عقلانی خود ندارند؟ اگر که بدبختانه دارند ابعاد و حدود و ثغور آن ها چیست و آیا راهی برای شناخت و مقابله با آن وجود دارد؟
شما میتوانید سلسله این بحث را در سایت های آریایی، وطندار و - طور پی دی ایف در- رسانهء نور و دیگر ویبسایت های افغانی پیگیری نمائید؛ علاوتاً خیلی آثار و تألیفات دیگر را... ؛ هرگاه دریافتید که این ها همان چیز های به در بخور و حیاتی ما و شما نیستند؛ سست و بی مایه و معیوب و وغیره اند؛ به سایت ها بنگارید؛ به ایمیل و تلیفون بنده؛ خطاب و عتاب بدارید! و گرنه لطف کنید مقداری وقت؛ مقداری پول و مقداری انرژی حرکی خود را قربان نمائید و آنها را به فرزندان خود؛ فرزندان دوستان و بستگان خود؛ و جوانان و نوجوانان وطن قابل دسترس و آشنایی و استفاده بسازید؛ و مرا هم کمک کنید و رفع عیب و کسر و کمبود فرمائید و همردیفان من و به ویژه از من بهتران را که حاجت عرض نیست! کم از کم لطف بفرمائید مدلل و مستند و مسجل؛ حالی ام کنید که من؛ عقلم سرجایش هست؛ عاقل و بالغ و نافذ جمیع تصرفات امور شرعیهء خویش میباشم یا چطور؟!


مجموعه آثار دانشمند و نویسنده توانا عالم افتخار

 و بالاخره هم مصداقی که خود «ادارهء سایت صدای افغان» خاطر نشان ساخته است:« در مورد اقای افتخار عالم برداشت ما چنین بود که ایشان با تاسف به خود بزرگ بینی شدیدی دچار بوده که حتی بگفته خودشان انسانهای موجود و درحد کوچک ان افغانها قدرت درک و فهم دانش ایشان را تا هنوز ندارند یعنی از نگاه ذهنی هنوز مردم به ان تکامل عقلی نرسیده اند که جناب ایشان به ان مرحله رسیده اند.
(8 – ویدیوی مستند)»
با نظر داشت اینهمه ثبوت و سند دال بر درستی و صایب و قطعی بودن تشخیص سایت محترم صدای افغان؛ به همه هموطنان عزیز خویش و مردمان کشور های متعدد عربی و افریقایی اسلامی که در بدر پی تشخیص و درمان بیماری های حتی کوچکتر و عادی تر خویش؛ با مصارف و تکالیف بیحد و حساب منجمله  در شفاخانه ها و شهرهای هند سرگردان میباشند؛ به حدی که در ایام ازدحام مراجعان ( ماه های سرد تر) حتی مجبور میشوند  ده روز و بیشتر هم صرف برای ویزیت پولیس و دریافت خروجی منتظر بمانند و خرچ و خراج بپردازند؛ مژده و نوید میدهم که دیگر نجات یافتند؛ پول شان در جیب شان می ماند و عقل شان در سرشان؛ و فقط سایت صدای افغان؛ برای تشخیص و درمان ایشان کافی  و شافی است!
اینچنین خیالات و اوهام مبنی بر بیماری هاییکه تصور میشود؛ اجتماعات افغانی و اسلامی دارند؛ فقط با مراجعه به ادارهء سایت صدای افغان (و دیگرانی که به ایشان اشارت شده) رفع و رجوع میشوند و پس از این زیاد خواندن و یاد گرفتن و مغز خوردن و اندیشیدن و استخوان سایدن... «خود بزرگ بینی» یعنی ام الفساد امراض است و در برابر آن هرچه زود تر طبق رهنمایی های داهیان سایت صدای افغان باید واکسین گرفت و معافیت ابدی حاصل نمود!
تمت بالخیر و من الله التوفیق

همسر سیاستمدار ارشد چینی اتهام به قتل را 'پذیرفت'

جمعه 10 اگست 2012 - 20 مرداد 1391 بی بی سی خانم گو روز پنجشنبه به اتهام قتل آقای ‌هی‌وود که در نوامبر ۲۰۱۱ رخ داد محاکمه شد
خبرگزاری رسمی چین گزارش کرده که گو کایلای، همسر بو شیلای، سیاستمدار برکنار شده چینی تائید کرده است که نیل هی‌وود، بازرگان بریتانیایی را به قتل رسانده و این اقدام را ناشی از اختلال روانی در آن هنگام دانسته است.
به گزارش خبرگزاری شینهوا، خانم گو بابت کشته شدن آقای هی‌وود که او آن را "تراژدی" خوانده عذرخواهی کرده است.
این خبرگزاری افزوده است که او گفته "هر گونه مجازاتی را می پذیرد و با آرامش با آن برخورد خواهد کرد".
خانم گو روز پنجشنبه، نهم اوت به اتهام قتل آقای ‌هی‌وود که در نوامبر ۲۰۱۱ رخ داد، محاکمه شد.
دادستانی خانم آقای گو را متهم کرده است که او و پسرش، بو گواگوا بر سر " منافع اقتصادی" با آقای هی‌وود اختلاف پیدا کرده بودند و به همین دلیل خانم بو از این بابت که "نیل هی‌وود امنیت پسرش را تهدید کند" نگران بوده است.
جسد نیل هی‌وود، بازرگان ۴۱ ساله بریتانیایی نوامبر سال پیش در اتاقی در هتلی در چونگکینگ پیدا شد. در ابتدا گفته شده بود که دلیل مرگ او سکته قلبی است.
هنوز تاریخ اعلام حکم خانم گو اعلام نشده است
به گزارش شینهوا، خانم گو در پایان جلسه دادگاه گفته است: "چند روز آخر نوامبر وقتی می دیدم پسرم در خطر است دچار اختلال روانی شدم و تمام این تراژدی به خاطر من اتفاق افتاد."
"این پرونده مانند سنگ بزرگی بود که داشت درشش ماه گذشته مرا له می کرد وواقعا مانند یک کابوس بود"
یک مقام رسمی دادگاه گفته است صبح روز جمعه، ۱۰ اوت در دادگاه دیگری چهار مقام ارشد پلیس اتهامات مبنی بر کمک به خانم گو برای سرپوش گذاشتن بر این قتل را پذیرفتند.
هنوز تاریخ اعلام حکم خانم گو اعلام نشده است.
به نظر می رسد با پایان این دادگاه فعالیت سیاسی بو شیلای نیز برای همیشه پایان یابد.
بو شیلای که رهبر حزب کمونیست استان چونگکینگ بود، از تمام سمت‌های سیاسی خود برکنار شده است.
پیشتر انتظار می‌رفت آقای بو به سمت بالایی در حزب کمونیست برسد، اما با تقاضای پناهندگی معاونش از کنسولگری آمریکا سقوط سیاسی او آغاز شد.