آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, July 30, 2012

دیگر ما محکوم نخواهیم بود


این نوشته به مناسبت کمپاین “نه” گفتن به خشونت ها و تجاوزات جنسی علیه زنان و کودکان افغانستان که از سوی نهاد “آوای زنان افغانستان” برگزار گریده بود تهیه شده است.
نویسنده: حمیرا ثاقب
وقتی صدای لرزان زنی را در زیر ساطور زن ستیزانۀ قبیله اش می شنوم. زمانی که نالۀ مرگبار دختری کوچک را که مورد تجاوز ملای مسجدش قرار میگیرد، برهه ای که بینی ها و گوش ها بریده میشوند و بخاطر آنچه  به نام زن وجود دارد، دلم از آنچه هست و نیست می گیرد. با خود می گویم خدایا چرا به نام تو و آنچه از توست طایفه ای از جنس شیطان می آیند و بر پیکر ظریف زنان سرزمینم سنگ می کوبند و شادمانه تکبیر می گویند؟ چرا ملایی در محراب مسجدش کودکان خردسال را به نام دین؛ دنیا را میطلبد و تجاوز را آنچنان خشونت بار به اجر می گذارد که حتی چیزی به نام انسانیت را در قاموس خود جستجو نمی کند؟ این سوال ها چرا بی جواب باقی می مانند؟ نمیدانم… از کجا بگویم…. چگونه این خطوط درهم خشونت را ترسیم کنم؟ اما باز هم میخوانم و میبینم که زنان قربانی میدهند. برای چه…به خاطر چه؟! هنوز نمی یابم پاسخی که برای دختران سرزمینم بازگو کنم. آخر چه بگویم؟ بگویم که مردان قریه ات با ملای فاسد؛ همنظر و همراه؛ ماردت را سنگسار می کنند؟ بگویم آنان به نام “شوی” و “ایور” بینی و گوش خواهرت را با شکنجه های وحشیانه می برند؟ و یا اینکه بگویم که خاموشانه تو را و همه چیزت را در محراب و منبر به سلاخی می کشانند؟
اما مردم سرزمین من و قریۀ تو مهر سکوت و جبون بر لب و هوش نهاده اند. برادرت فاتحانه سنگسار مادرش را به تماشا مینشیند و پدرت پاره سنگی را حوالۀ مغز خواهرت میکند. بی چون و چرا. اینجا حاکمیت است. دینی که آنان تفسیر می کنند این گونه است. خدا را و احکام او را در میان تمام شقاوت های خود به ریشخند می گیرند.
و حال زمانی که سکوت یک زن در مقابل دیدگان مردمی خاموش و نظاره گر با شلیک گلوله های وحشت و جنایت برای همیشه مسکوت می ماند.
نجیبه ها امروز گلوله می خورند، سحر گل ها بدن هایشان آماج تازیانه های جلادان زن ستیز می گردد و عایشه ها گوش و بینی شان را قربانی چیزی به نام ننگ و ناموس قبیله اش می کند.
“بس” فرود نیاورده است. دیگر “بس”.  آنقدر جنایت شد که خود در خون زنان بیگناه این مرز و بوم در غرقاب گناهانشان گرفتار شدند.
دیگر ما محکوم نخواهیم بود. اینبار ما نه از سنگ های جاهلی تان و نه از بینی بریدن های خفت آمیز تان می هراسیم. گلوله های سربی تان را بی محابا به سوی ما شلیک کنید. صدای ما صدای حقیقت است. هویت ما معنای تازه تری با خون شهدای زنان کشورم دارد. شما و تمام زن ستیزانی که زن را برده می دانید بمانید و با ملایان استفاده جو که به نام دین از خون دخترکان و کودکان خردسال شراب شهوت میسازند و مستانه و بی پروا آن را در نیمه های شب می آشامند و نفرین به خدای خود میفرستند به همان احادیث زن ستیزانۀ تان ادامه دهید.
اینبار زنان برمی خیزند، دیگر سکوت نخواهند کرد، آرام نخواهند بود، حنجره هایشان برای محکومیت دجالان و جنایتکاران به صدا خواهد آمد و به تمام تجاوزها و بربریت ها “نه” خواهند گفت.
و اینک من و تو، با هم می ایستیم. برادر تو را می گویم، تویی که از جنس حقیقت و فریاد مشترک مایی. بیا و در این صف پیکار با متجاوزینی که هویت تو را نیز به تاراج برده اند اعتراض کن تا امروز مشترکا نقطۀ پایانی بگذاریم بر تمامی این جنایت ها علیه زنان و کودکانمان تا تاریخ بدانند که مردان و زنان این سرزمین در مقابل هیچ ظلمی سر تکریم است.

نگرانیهای امنیتی پولیس اناث در کندهار

7/ 29 2012

بیست تن از زنانی که در صفوف پولیس ولایت کندهار ایفای وظیفه می کنند از دولت می خواهند تا برای آنها زمینه معیشیت در یک ساحه مصوون را فراهم سازد. آنها هشدار می دهند در صورتیکه این خواسته شان برآورده نشود، شماری از آنها شاید صفوف پولیس را ترک گویند.
در اخریک دهلیز طولانی در پشت یک دروازه نیمه شکسته چوبی در قوماندانی امنیه ولایت کندهار،
۱۵ زن پولیس نشسته اند. اینها تطبیق کننده قانون، به ویژه برای صدها هزار زن و دختر در آن ولایت هستند.
نوریه نوری، یکی از آنهاست که از نبود امنیت و موجودیت تهدید های امنیتی سخت نگران است. خانم نوری می گوید که دو کارمند دولتی در نزدیک منزل وی کشته شدند. نوریه اضافه می کند که پس از آن رویداد این نگرانی برایش خلق شده است که شاید روزی او نیز بکشند.
خانم پروانه، یک پولیس دیگر مسوولیت این تولی زنان پولیس را به دوش دارد. او که مادر دو فرزند است می گوید که در چهار سال گذشته
۷ پولیس زن در کندهار کشته شدند. او می افزاید که یکی از نگرانیهای عمده امنیتی برای زنان پولیس موقعیت منازل شخصی آنهاست.
پروانه می گوید که خانه های بسیاری از این زنان در ساحات دوردست موقعیت دارد و اگر جای مناسبی از سوی دولت برایشان فراهم شود آنها به فکر آرام به وظیفه خود ادامه داده و نیز زنان دیگری به پیوستن به صفوف پولیس دلگرم خواهند شد.
خانم پروانه و سایر همقطارانش می گویند که شمار آنها بسیار اندک اما نیازمندیها برای خدمات آنها بسیار زیاد است. آنها میگویند که زنان در کندهار بنابر عوامل مختلف به سادگی حاضر به شمولیت در صفوف پولیس نمی شوند.
جنرال عبدالرازق، قوماندان امنیه ولایت کندهار، ضمن تایید مشکلات زنان پولیس به رادیو آشنا گفت که تلاشها برای قوماندان امنیه کندهار می گوید که یک شهرک در پلان است تا برای آنان خانه های محفوظ فراهم شود.
جنرال عبدالرازق می گوید که برای تامین امنیت شهرک مامورین دولت، که در آن پولیس اناث هم جابجا خواهد شد، پوسته های امنیتی افراز خواهد شد. اما در حالیکه دفاتر پولیس مکررا هدف حملات مسلحانه مخالفین دولت قرار گرفته است، آیا شهرک مامورین دولت از گزند این گونه حملات مصوون خواهد ماند؟

دبی-العربیه
باراسکیف خریستو ورزشکار دو میدانی پرش سه گام یونان تنها یک روز مانده به بازیهای المپیک به دلیل توهین به سیاه پوستان آفریقا از حضور در این مسابقات محروم شد.
به گزارش سایت ورزشی العربیه وی بر روی صفحه تویتر خود نوشته بود " با وجود سیاهان آفریقایی پناهنده در یونان ... پشه های غرب نیل حد اقل غذای خانگی خواهند خورد."
نوشته این زن ورزشکار یونانی که خود را برای سفر به بازیهای المپیک آماده می کرد موجی از خشم را در میان مردم کشورش به راه انداخت .
اسیدوروس کوافیلوس رئیس هیئت ورزشی یونان اعزامی به المپیک لندن در واکنش به این حادثه اعلام کرد که خریستو با این اقدام اصول ارزشی بازیهای المپیک را نقض کرده است و دیگر نمی تواند هیئت یونانی را همراهی کند.
وی در این زمینه افزود :" این بازیکن اشتباه بزرگی را مرتکب شد و باید بهای اشتباهات خود را بپردازد ... متاسفانه وی از تیم دو و میدانی اخراج شد."
این درحالی است که برای جلوگیری از تبعات این اشتباه فورا در همان صفحه خود به دو زبان یونانی و انگلیسی با ابراز پشیمانی از عملکرد خود عذرخواهی کرد.
او در یادداشتی نوشته خود را "طنزی نامناسب " عنوان کرد و افزود :"بسیار متاسف و شرمنده هستم از این همه واکنش های منفی که یادداشتم برانگیخته است."
با این حال حزب سوسیال دموکرات چپ یونان این عذر خواهی را رد کرده و خواستار محرومیت این ورزشکار شده است.
این حزب در بیانیه ای آورده است :" این بازیکن هنگامی که بازی های المپیک لندن را از طریق تلویزیون مشاهده می کند می تواند بسیاری از لطیفه های بی مزه را بر روی صفحه فیس بوک خود بنویسد ، اما بدون شک وی دیگر نمی تواند یونان را نمایندگی کند