آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, June 21, 2012

غزاله جاوید، خواننده پاکستانی، به ضرب گلوله کشته شد

غزاله جاوید، خواننده ۲۵ ساله پاکستانی در پیشاور پاکستان هدف شلیک گلوله قرار گرفت و کشته شد.
به گزارش پلیس پاکستان خانم جاوید و پدرش در آخرین ساعات روز دوشنبه ۱۸ ژوئن هدف تیر اندازی یک موتورسوار قرار گرفتند.غزاله جاوید که به زبان مادریش یعنی پشتو آواز می خواند و اهل دره سوات پاکستان بود. او حدود شش سال پیش در پی حمله نظامی علیه طالبان در این منطقه شهرش را ترک کرد و به پیشاور رفت.
خانم جاوید یک بار هم به خاطر تهدیدها مجبور شده بود خوانندگی را کنار بگذارد.
او بعد از آن با تاجری به نام جهانگیر ازدواج کرد ولی گفته می شود که آنها بعدا از هم جدا شدند.
به گفته نصیره محب، خبرنگار بی بی سی در پیشاور، خواهر غزاله جاوید که تنها شاهد صحنه تیر اندازی بوده و از این حادثه جان سالم به در برده است، گفت همسر سابق غزاله به همراه دو نفر دیگر وارد منزل آنها شده و با طپانچه به آنها شلیک کرده است.
خواهر غزاله جاوید علیه این افراد به پلیس شکایت کرده است.
احزاب اسلامی و هنرمندان پاکستان این حادثه را محکوم کرده و خواستار مجازات قاتل یا قاتلان شده اند.
غزاله جاوید در سه سال اخیر بیشتر در تلویزیون ظاهر می شد و بیشتر برای اجرای برنامه و شوهای مختلف به افغانستان سفر می کرد، شهرت بیشتری پیدا کرد.
سبک کار غزاله جاوید بیشتر تپی (tapay) بود. تپی به سبک ویژه ای از موسیقی پشتو گفته می شود.
او علاوه بر ترانه های پشتو و تلفیق اردو و پشتو گاهی اشعار فارسی هم می خوانده است. علاقمندانش به او لقب "بلبل سوات" داده بودند.
غزاله جاوید که موسیقی سنتی شرق وغرب را با هم در می آمیخت در سال ۲۰۰۴ به آوازخوانی روی آورد.
هواداران او در افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای دنیا در شبکه های اجتماعی به شکل گسترده ای واکنش نشان داده و ابراز تاسف کرده اند.


سروده ای زیبا - از ونکوور کانادا


مولانا کبیر فرخاری

مرغ دل

روز   خوشی  از  گردش  آدینه  ندارم      مرغ  دل خود  در قفس  سینه ندارم
بال  و  پر باز حوسم   نیست  به  پرواز     چشم  طمع  از  دلبر  سبزینه ندارم
در مهین  خود همچو خسی  بر سر آبم       ارج مگس و خرقه ی پشمینه ندارم
پخت  پزارباب ستم چرخه ی برق است       پوتانسیل  دود  دو  سرگینه  ندارم
صــد پاره  بیبین  دل  بدر  خانه ی  ایام      تار رفو و سوزن و یک پینه ندارم
پیوندزن ومرد حوس بازی دون نیست        بیچاره  منم   قدرت  کابینه  ندارم
گربیش وکمم در بن این چرخ کج اندیش      پروای  به  خود  بینی  آیینه ندارم
دیروزنرفت دشمن ازین خاک سرافراز       امروز  چرا  شوکت  پارینه ندارم
در  بازی  نردم  به  نبرد  همچـو  پیاده       می جنگم اگر قوه ی فرزینه ندارم
یک رنگی مردم شوداسباب سعادت
"فرخاری"  بسر مردم دو بینه ندارم
 

شــــهکار جـــدید ســـلیمان لایق

کــتاب جــدید ســـلیمان لایق دانشمــند چپــی و نویســنده کــتاب ســـقای دوم از طــرف اکادمـــی علوم افغـــانستان به چاپ رســـید.
پیرامون این موضوع خبرنگار بی  بی چهل مصاحبه با آقای سلیمان لایق انجام داده که توجه شما را بدان جلب میکنیم.
خــــبرنگار بی:  بی چهل
آقای لایق هنوز سر و صدا هایکه از نوشتن کتاب اول شما یعنی کتاب سقای دوم برخاسته بود بکلی خاموش نشده که شما باز هم با نوشتن کتاب جدید تان عده ای را به شور آورده اید ، آیا شما ازسروصدای مردم لذت می برید ؟
سلیــــــــــمان لایق
وطیفه یک نویسنده مردمی بیان واقعیت هاست واگر درین راستا یکعده ای از شنیدن این واقعیت ها ناراحت می شوند این مشکل خود آنهاست و نه از آنکه واقعیت ها را بی پرده بیان میدارد.
خــــبرنگار بی:  بی چهل
آقای لایق شما که زمان عضو ارشد حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بودید حزب که معیار روبط انسانی را طبقه اجتماعی انسانها میدانست پس چطور شد که شما حالا قومیت و تعلقات نژادی را بر همه معیار دیگر ترجیح میدهید؟
سلیــــــــــمان لایق یکی از بزرگان سیاست گفته : آنکس که در آوان جوانی هوای چپگرایی و کمونیزم به سرش نزده اواز احساس انسانی محروم است ولی آنکس که تا محاسن سپیدی هنوز به کمونیزم وفا دار باقی می ماند
او هم انسان کودن بیش نیست.
خــــبرنگار بی:  بی چهل
خوب حالا به اجازه تان سوال در مورد کتاب جدید تان از شما دارم و آن اینکه چرا باز هم درین کتاب تان به یک ملیت غیر پشتون اهانت کرده و هزاره ها را رافضی خطاب نموده اید ؟
سلیــــــــــمان لایقمتاسفانه درین کشور چیزی بنام انصاف و مروت وجود ندارد ورنه در کتابم بیشتر از ده صفحه را به ستایش و بیان صفات مثبت مردم هزاره در مثال محترم خلیلی بیان کرده و از صبر و حوصله مندی ، برده باری و تواضع ، فروتنی ، حلم و صبوری ایشان به نیکی یاد کرده و بیان داشته ام که در این ده سال پر نشیب و فراز حتی یکبار هم صدای اعتراض و انتقاد ایشان را کس نشنید و حتی زمانیکه میهن آبایی شان در جنگ های بهسود بخاک یکسان شده و اقارب نزدیک شان بخاک و خون غلطیدند ایشان بجای عزاداری و سو گواری به وظیفه شان ادامه داده و در باره حفظ محیط زیست سخنرانی نمودند
بلی در مقابل بیان اینهمه صفات خوب از مردم هزاره هیچکس از من اظهار سپاسگذاری نکرد ولی فقط با ذکر کلمه رافضی آنهم به نقل قول از منبع دیگر قصد سنگسارم را دارند
من به صراحت کامل در کتابم از سخنرانی مجاهد بزرگوار ملا محمد عمر آخوند در کویته پاکستان گزارش داده بودم که ایشان در سخنرانی شان به طلاب کرام فرموده بودند که " هزاره های افغانستان پیرو مذهب تشیع رافضی اند که به حکم شرع سلفی مباح الدم و واجب القتل بوده ، مال شان از خوردن و سر شان از زدن است."
این را کور با عصایش می بیند که یک نقل قول است ، نه این گفته از من است و نه من با آن کاملاً موافقم چون تنها مردم هزاره رافضی های افغانستان را تشکیل نمیدهند بلکه اقوام دیگری چون بیات ها ، قزلباشان و سادات مناطق مرکزی نیز پیرو مذهب شیعه رافضی اند و علاوتاً با خوردن مالشان مشکلی ندارم ولی زدن سر شان را یک ضایعه بزرگ انسانی و اقتصادی برای کشور میدانم.
ما باید هشیاری به خرچ داده از تجربه دیگران به نفع خویش استفاده کنیم ، اگر یک نگاهی به تاریخ ملت آلمان در دوران اقتدار حزب نازی بیاندازیم می بینیم که چطور رهبر خردمند آلمان نازی از اسرای جنگی و ملت یهود برای چرخاندن ماشین های تولید اسلحه استفاده اعظمی میکردند.
حالا هم ما بجای سر بریدن اقوام هزاره ، بیات و قزلباش باید در بازسازی و عمران کشور از نیروی کار ایشان اسفاده کرده و اگر ممکن بود در اخیر از نعش آنها برای تولید صابون کار بگیریم! 
با تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی