نویسنده: عزیزه عنایت
گسترده گی فقر و نا امنی متداوم در یک کشور میزان تحمل و تا مل را در انسانها به خصـــوص آنها یکه نسبت اساس بودن و داشتن احساس ظریف وعواطف رقیق کاهش مید هد وآنها را بـــــــه پرتگاه مایوسی ها و تاریکی ها ی نا امید کننده که در عقب این تاریکی صبح روشن و آفتـــــا ب در خشان آرزوهای شانرا قابل رویت نمی بینند در بین یأس و امید در زندگی به بن بست میرساند و تصمیمی به نجات از دریای پر تلاطم زندگی با خود سوزی و خود کشی میگیر ند تابرای ابد از این مخمصه نجات یا بند .همین گونه ما یو سی ها در زمان آغازین دور ظهور دین اســــــلام در جزی العرب آن زمان یا عربستان سعودی امروز نیز به وفرت وجود داشته است کــــــه بعضاً مرد ها وبیشتر زنان برای نجات از فقر دا یمی و عذاب موجود در محیط زندگی شان کــه از طرف مردان خانواده ها به ایشان تحمیل می گردیده دست به خود کشی میزده اند از این سبـب در شریعت اسلام خود کشی به عمل انتحا رمردود دانسته شده و مسلمانان از آن منع گردیده انـــد همان طوریکه گفته میشود شدت عمل رنج آور انسان را از احصار امنیتی دین و مذهب بیــرون می کشد مسلمانان برای و اکنش نشان دادن به شدت عملها – بعضاً اینجاو آنجا دست به خود کشی و انتحار میزنند.
از مدتیست عمل انتحار جنبهء سیاسی و نظامی به خود کرفته در مقال شدت عمل نظامیان تـــــــا
دندان مسلح توسط بعضی از مخالفین آنها انجام میشود که این عمل فعلاً در عراق و افغانستـــا ن
در مقابل نیرو های امریکا و ناتو و در فلسطین در مقابل نظامیان اسراییل و همچنان در سریلانکا
در مقابل نظامیان دولت آنکشور جریان دارد. اما در افغانستان علاوه بر طالبان که عمل انتحــا ر
را در مقابل نیرو های نظامی خارجی انجام میدهند زنان و دختران جوان نیز نه در واکنش درمقابل
حضور نظامیان خارجی بلکه نسبت قرار داشتن در پنجهء فقر و استبداد خانواده گی و محیط -
دست به خود کشی و خود سوزی میزنند. عمل خود کشی و خود سوزی زنان قبــــــــــل ا ز1990
در افغانستان چشمگیر نبود اما بعد از تسلط بنیاد گرایان مذهبی که در قلمرو شان ازدواج های
اجباری رواج بیشتر یافت خودسوزی و خودکشی دختران جوان نیز که خلاف میل شان بزور و
اجبار به نکاح مرد مسن و یا خشن بد طلعت در آورده میشدند تصمیم میگرفتند با خود ســـوزی
و خود کشی از پنجهء این اهریمن خود را نجات و به دیگران درس عبرت بدهند که دست از ظلم
و استبداد بالای دختران بر دارند و بر حق شر عی و مدنی آنها که حق انتخاب شوهرو متســاوی
الحقوق بودن با شوهر خود را دارند توجه معطوف دارند .
بعد از سال 2001 خود سوزی و خود کشی دختران نسبت به هر ولا یت دیگر در شهر هــرات و
مربوطات آن بیشتر بوده وحتا به مراتب بیشتر از دوران حاکمیت طالبان و قبل از 2001 میـلادی
بوده . با تا سف در این او اخر خود کشی و خود سوزی زنان و دختران نسبت فشارهای گوناگون
در ولایا ت دیگرنیز چشمگیر شده است .
اکنون در پهلوی خود کشی و خود سوزی فراربعضی از زنان و دختران از خانه نیز افزایش یافته
مشکلات اجتماعی را بیشتر ساخته است
میگو یند افلاطون گفته بود (( بعد از چهل سال مطالعه فهمیدم که هیچ نمی فهمیدم )) در گذشته هــا
که سطح آگاهی زنان در افغانستان نازل بود در چار دیوار خانه تولد و برزگ شده تا اخیر عمـــر
در همین چار دیواری ها با قی می ماندند. هر رنج و مشقت که بالای شان بصورت طبیعــــی یـــااز
طرف مرد خانواده وشوهران شان به ایشان وارد می آمد آنرا حواله بر تقدیر و قسمت خود میدانستند
صبروتحمل فراوان ازخود نشان میدادند.اما درنتیجه انقلابا ت واغتشاشا ت که درافغانستـــــان
روی داد و بیشتر از سه دهه است که ادامه دارد بسیاری از خا نواده ها را به فرار از محل ناامن
به محل امن تر به مهاجرت به خارج مجبور ساخت – این تغیر مکان و مواجه شدن با مناسبـــا ت
جدید باز تر از شرایط موجود در افغانستان که زمینه ء آموزش های مناسب و کسب آگاهی هــــــا از
طریق رسانه های سمعی و بصری مثل رادیو تلویزیون و مطبعات عواملی بودکه زنان و دختران
افغان را نسبت به گذشته بیدار و آگاه سا خت از زمان روی کار آمدن رژیم جمهوری تحت الحمایه
امریکا در افغانستان بیشتر از 4 ملیون مهاجرین از کشور های همسایه و جهان د یــــگر بــــــــــه
افغانستان برگشته و میخواهند با استفاده از آزادی های مدنی که در کشور ها برای زنان وجـــــود
دارد در افغانستان نبز از این آزادی مدنی بر خور دار باشند . اما با وجود آمدن تغیرات شگرف د ر
اندیشه و دید خانواده های افغان مناسابات قرون وسطایی سنتی و مرد سالاری بدون تحول بـــــــر
قرار مانده است که کشمش بین زنان تحول طلب و مردان ضد تحول در افغانستان به یـــــــــــک
مبارزه جدی بین زنان و مردان در حا ل شکل گرفتن است .
در بعضی از شهر های بزرگ افغانستان که دفتر نمایند گی ساز مان نظارت بر حقو ق بشر بـــر
اساس دسا تیر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان ایجاد گردیده و تبلیغات صورت میگیـــرد که
زنان با مردان حقو ق مساو ی دارند . زنان نیز این نمایندگان حقوق بشرراپشتی بان خوداحســا س
میکنند که نسبت به گذشته ها برای احقا ق حقوق شان در مقابل شوهر و مردان خانواده و اکنــــش
جدی تر و متداوم نشان میدهند و مردان خانواده دفاتر حقوق بشر در ولایا ت را محرک زنـــان
علیه مردان خانواده فکر میکنند و برای انصراف زنان از حق خواهی و واکنش در مقابل مـــردان
خانواده آنها را بیشتر تحت فشار قرار میدهند و حتا بعضاً منجر بان میگردد کــــــه زنـــــــــا ن
برای عرض حال بدفاتر حراست از حقوق بشر مراجعه می نمایند . چون مراجعه زنان بدفا تـــــر
رسمی برای شکایت از شو هر و یا مردان خانواده در افغانستان خلاف عرف و خلاف سنـــــت
معمول در محیط است . بنا ً شو هر و یا مردان خانواده این گونه زنان عارض و شا کی را غیـــر
مطیع و دیده درآ خطا ب کرده بیشتر تحت فشار قرار مید هند و حتی لت و کوب مینمایند که با ز
تاب این عمل های مردان برای– زنان و دفاتر حراست از حقوق زنان معضله ء لاینحلی را بوجود
می آورد که در بعضی او قات زنان عارض از بیم اینکه شو هر و یا مردان خانواده نسبت عرض
داد از ایشان بدفتر حقو ق بشر یا قا ضی -- زیر لت کوب و شکنجه قرار خواهند گرفت نمـــــی
خواهند به خانه ء خود برگردند و خو اهش میکنندکه از وی مواظبت کنند و به خانه نفــــــرستنـــد.
بعضی از زنانیکه بعد از عــــــرض حال بدفاتر رسمی از طرف شو هر و یا مردان خا نـــــواد ه
زیر لت و کوب قـــــــرار میگیــــــــر ند و یا تحت فشار بیشتر گذاشته میشوند که در این صورت
بعضی از این قبیل زنان در اثرظلـــم زیـــــاد از خانه فرار میکنند و بعداً نمیدانند بکجا بروند واگر
به خانه خویش و تبار شان بروند احتمال باز گردانیدن شان به خانه شوهر و افتادن مجـــــــــدد
بدست مرد خانواده و جو د دارد و اگر به خانه بیگانه بـــروند معـــلو م نــیست که مـــــردایــن
خانواده با این زنان چگـــــو.نه بر خور د خوا هـــد کرد وبه چه سرنوشتی موا جه خوا هد شــــد.
در افغانستان و قتی دختر و یا زن جوان بنا به هر دلایلی که با شدزمانیکه ازخانه فرارکندو خلاف
ا راده ء مردان و بزرگان خانه عمل نماید حیات شان همیشه به خطر مواجه بوده وتحت شکنجه و
تهدید دایمی قرار میگیر ند . زیرا این تیپ زنان و دختران را بد اخلاق و بد کار می نا منــــــــد .
و اما بعضاً عده ء از مردان نیز تحت شکنجهء زنان قرار میگیرند که البته این از نادرات است
و زما نی است که مردی بی نام و نشان با دخـــتر یک خانــــواده ء با نام و نشان و بلــند پا یـــه
عروسی کرده به اصطلاح خانه داماد شده با شد در چنـــین حا لـــت همـیشه محتـــاج بــــــه زن
بوده به امید گسترش چتر عطوفت و حمایت زن با قــــی مـــیمـــاند کـــه البــــــتــــــه میــزان
ایـــن تیـــــپ افـــــراد در افغا نســـــتان شا یــــد کمـــــتر از 5 در صـــــد با شــــد ولی نـــــو د
و پـــنج در صـــد زنان تحـــــــت تأ ثیـر مردان قراردارند و حق دلیل گفتن برا ی رد سخنــان
مرد را نــــدارنـــد.
در افغانستان در طول سه دهه جنگ 900 هزار نفر در کابل و سایر شهر هـــا در جــریان
جنگ و راکت بارانی ها معلول و معیوب شده اند که اگر حد اقل ده در صد این معـــــلو لین و
معیوبین زنان با شند حدود یکصد هزار زنان معلول و معیوب در کشور وجود دارد که تا کـنون
رژیم کابل نتوانسته است زمینه های حد اقل رفاه اجتماعی را بآنها فرا هم نماید و حتی آنهایکــه
در جنگ معلول و معیوب شده اند به پاداش آن ما هانه سه صد افغانی که معادل شش دالـــــــــر
امریکایی میشود معاش داده میشود در حالیکه به معیوبین و معلولین جنگ در امریکا بر علاوهء
مجانی بودن تداوی و معالجات صحیح آنها مبلغ یکصد هزار دالر حقو ق تقاعد و غیر محاربــــی
مید هنـــــــد. رئیس جمهور کرزی در بیانیه هاو کنفرانس های خویش وعده سپرده است که :
شرکت زنان در ادارات دولتی و خدمات ملکی افزایش میابد و شصت در صد دخـــتران
واجد شرایط تحصیلی به نهاد های آموزشی جــــذب میشوند مهارت های مسلکی زنان از طر یق
آموزش های لازم بالا برده میشود و فقر خانواده های که سر پرستی آن به عهدهء شا ن اســــــــت
و ماننــــد وعده های قبلی اش به باد هوا سپرده نشود و درحیطه لفاظی باقی نما نـد. لهذا پیشنها د
من به دولت و کمیسیون مستقل حقــوق بشــر افغانستان ایــن است کــه برای حمایــت درســت
و کامل از حقوق شر عی و مدنی زنان و دختران و متساوی الحقوق بودن آنها با مــــردان لازم
است توجه جدی نمایند زنا ن افغانستان با بدست آوردن شغل و کار مناسب متکی بخود بوده و
رنج خشونت های خانواده گی را متحمل نشوند .