گریه دختری، کار کودکان درهند را
درافکارعمومی مطرح کرد
جیم یاردلی / 23 فروردین 1391
میلیونها نفر در هند، و اغلب بزرگسالان، به کار خانگی اشتغال دارند. ثروتمندان هندی غالباً لشکری از خدمتکاران، رانندگان و سایر دستیاران در اختیار دارند. یکی از میلیاردرهای هندی، در اقامتگاهش واقع در آسمانخراشی در بمبئی، مرکز مالی کشور، چند صد خدمتکار دارد که تعدادی از آنها در یکی از هتلهای مشهور هند آموزش دیدهاند.
شهرزادنیوز: گریه دخترک دلخراش و آزارنده بود. همسایگان ساکن مجتمع خانگی حاشیه شهر به بالا نگاه کردند و دختری را دیدند که در بالکنی نشسته و گریهکنان کمک میطلبد. او 13 ساله بود و در خانه زوجی که برای تعطیلات به تایلند رفته بودند، خدمتکاری میکرد. آنها او را در آپارتمانشان زندانی کرده بودند.
پس از آن که آتشنشانان وی را نجات دادند، به گفته مددکاران، دختر یک زندگی شبه بردهگی را توصیف کرد. عمویش او را به یک آژانس کاریابی فروخته و آنها هم او را به این زوج که هر دو پزشک بودند، فروخته بود. دختر پولی نمیگرفت. میگفت که زن و شوهر غذای درست و حسابی به او نمیدهند و اگر کاری را مطابق میلشان انجام ندهد، کتکاش میزنند. میگفت از دوربین مدار بسته استفاده میکنند تا مطمئن شوند که زیادی غذا نمیخورد.
در هند، طبق گزارشات بیش از هر کشور دیگری در جهان کار کودک وجود دارد؛ کار کودکان و تجارت انسان معمولاً از علائم فقر تلقی میشود: خانوادههای مستأصل فقیر کودکانشان را برای کار میفروشند و برخی از آنها فاحشه یا کارگران خانگی میشوند.
اما قضیه این دختر 13 ساله، یادآور آن است که استثمار کودکان از علائم افزایش رفاه و ثروت هند است و رشد طبقه متوسط کشور، تقاضا برای کارگران خانگی را بالا برده است، مشاغلی که اغلب توسط کودکان انجام میشوند.
در صفحات اول رسانههای خبری هند، که معمولاً بوق منافع طبقه متوسط هستند، مقالات جنجالی چاپ شد. اما این مورد، منحصر به فرد نیست. هفته پیش یک دختر 11 ساله نپالی که به عنوان خدمتکار کار میکرد، به پلیس گفته که کارفرمایش او را به غلطک خمیرپهنکنی کتک میزده است.
در هند قوانین اندکی برای حمایت کودکان و ابزارهای لازم برای اعمال این قوانین وجود دارد و در جامعهای که حتا پایینترین اقشار طبقه متوسط، حداقل یک خدمتکار دارند، افکار عمومی معمولا به آن اهمیتی نمیدهند.
راوی کانت، وکیلی از "شاکتی واهینی"، یک گروه غیر انتفاعی که با تجارت کودکان مبارزه میکند، میگوید: "یک بازار تقاضای بسیار بزرگ وجود دارد. این تقاضا چنان زیاد است که دولت بیشتر ترجیح میدهد آن را تنظیم کند تا ان که بگوید کودکان ما نباید کار کنند و باید به مدرسه بروند."
سازمان بینالمللی کار کشف کرده است که هند 6 / 12 میلیون کارگر بین سنین 5 و 14 سال دارد، که در حدود 20 درصد آنان به عنوان خدمتکار کار میکنند. سایرگروهها این رقم را 45 میلیون یا بیشتر میدانند. یونیسف میگوید که هند بیشترین تعداد کودکان کار را نسبت به هر کشور دیگری در جهان داراست.
بسیاری از این کودکان از استانهای فقیر هند، یا از طریق آژانسهای کاریابی یا آدمربایی میآیند. طبق آمار جنایی دولت، در سال 2011، بیش از 3200 کودک در هند ناپدید شدند.
مالا بهانداری، که رئیس "چایلدلاین"، یک خط تلفنی دولتی برای کودکان کار است، میگوید شهرنشینی هند موجب افزایش خانوادههای دودرآمدی شده که متقاضی خدمتکار هستند. کودکان ارزانتر و انعطافپذیرتر از بزرگسالان هستند؛ خانم بهانداری میگوید یک خانواده شاید فقط 40 دلار در ماه برای کودک خدمتکار بپردازد، یعنی نصف دستمزد رایج برای بزرگسالان، البته اگر اصولا حقوقی پرداخت شود.
طبق قوانین هند، افراد زیر 18 سال صغیر شناخته میشوند. اما قانون حمایت از کودکان سال 2000، گریزگاهی هم دارد: کودکان کمتر از 14 سال اجازه ندارند به عنوان خدمتکار کار کنند، قانونی که عموماً نادیده گرفته میشود. کارفرمایان باید امکان تحصیل روزانه را فراهم کنند و ساعات استراحت کودک را ثبت کنند، گرچه اکثر خانوادهها آن را نادیده میگیرند زیرا بازرسی و اجباری در آن وجود ندارد.
خانم بهانداری که اظهار میکند، سوء رفتار هنوز یک هنجار نیست، هر چند نادر هم نیست، میگوید: "هیچ کس نمیداند در چهار دیواری خانهها چه میگذرد."
میلیونها نفر در هند، و اغلب بزرگسالان، به کار خانگی اشتغال دارند. ثروتمندان هندی غالباً لشکری از خدمتکاران، رانندگان و سایر دستیاران در اختیار دارند. "موکش آمبانی"، کارخانهدار میلیاردر هندی، در اقامتگاهش واقع در آسمانخراشی در بمبئی، مرکز مالی کشور، چند صد خدمتکار دارد که تعدادی از آنها در یکی از هتلهای مشهور هند آموزش دیدهاند. برخی از خانوادههای مقیم خارج کشور هم خدمتکار دارند؛ ماه پیش یک خدمتکار هندی در نیویورک علیه یک دیپلمات هندی و شوهرش به خاطر سوء رفتار شکایت کرد و 5 / 1 میلیون دلار به عنوان غرامت دریافت کرد.
رسوم عمیق و دیرینه درباره کاست و طبقه، نگرش جامعه نسبت به خدمتکاران را شکل میدهد. بسیاری از خدمتکاران، به ویژه کودکان، از خانوادههای فقیر قبایل یا کاستهای پست هندی و از استانهای فقرزده مانند جارکند، چتیسگر، یا بنگال غربی میآیند.
سانتوش دسایی، ستوننویس روزنامه تایمز هند، پرتیراژترین روزنامه انگلیسی زبان کشور، در فوریه هشدار داد که طبقه متوسط و بالای هند بر اثر اتکا به خدمتکاران ارزان روز به روز تنآساتر و تنبلتر میشوند و به اشتباه "خیال میکنند که دارای یک برتری ذاتی هستند و حق دارند بر دیگران حکم برانند."
او نوشت: "در کودکی هیچ کس آرزو ندارد که یک روز بزرگ شود و کودکان دیگران را به مدرسه ببرد یا لباسهایشان را بشوید."
خانوادههای متوسط ساکن مجتمع مسکونی، واقع در منطقه دوارکا که دختر 13 ساله در آن کار میکرد، از این کار شوکه نشده بود. دختر که اهل جارکند بود، اکنون در یک پناهگاه دولتی برای زنان نگاهداری میشود. پس از نجاتش، مشاوران با وی صحبت کردند. میگویند که او باید مطب این زوج را هم تمیز میکرده است.
آنها میگویند که دختر آزار و اذیتهای دیگری را هم برایشان تعریف کرده است: گاهی این زوج فیلمهای دوربینهای آپارتمان را نگاه میکردند و اگر کاری کرده بود که خوشششان نمیآمد، او را کتک میزدند. میگوید غذای روزانهاش دو تکه نان بوده است. اوایل هفته پولیس گفت که هنوز نمیتواند وجود دوربین در آپارتمان را تأیید کند.
راج مانگال پراساد، از مسئولین اداره رفاه کودک در دهلی نو، میگوید دولت کارمند کافی برای بازرسی کنترل کار خدمتکاران غیر قانونی را ندارد. اما اگر میداشت، بنا به تخمین وی، احتمالا هزاران مورد در شهر یافت میشد. وی تخمین میزند که در یک بیستم خانهها، کودکان به خدمتکاری مشغولند. به گفته وی: "همه از این موضوع خبر دارند."
کارفرمایان دختر، که پولیس آنها را دکتر سانجای ورما و دکتر سومیتا ورما، شناسایی کرده است، روز چهارشنبه پس از بازگشت به کشور دستگیر شدند. پولیس پروندهای اولیهای مبنی بر نقض قانون حمایت از کودکان و نقض قانون کیفری تشکیل داده است.وکیلشان اتهامات را در بازپرسی اولیه رد کرده است.اما آقای کانت، وکیل گروه شاکتی واهینی، میگوید دادگاهها در پروندههای مربوط به حقوق خدمتکاران به ندرت احکام سنگینی صادر میکند.
به گفته کانت: "همه بر این باورند که ما به این آدمها نیاز داریم. پروندهها زیاد جدی گرفته نمیشوند. ترسی از قانون وجود ندارد."
برگرفته از سایت نیویورک تایمز
شهرزادنیوز: گریه دخترک دلخراش و آزارنده بود. همسایگان ساکن مجتمع خانگی حاشیه شهر به بالا نگاه کردند و دختری را دیدند که در بالکنی نشسته و گریهکنان کمک میطلبد. او 13 ساله بود و در خانه زوجی که برای تعطیلات به تایلند رفته بودند، خدمتکاری میکرد. آنها او را در آپارتمانشان زندانی کرده بودند.
پس از آن که آتشنشانان وی را نجات دادند، به گفته مددکاران، دختر یک زندگی شبه بردهگی را توصیف کرد. عمویش او را به یک آژانس کاریابی فروخته و آنها هم او را به این زوج که هر دو پزشک بودند، فروخته بود. دختر پولی نمیگرفت. میگفت که زن و شوهر غذای درست و حسابی به او نمیدهند و اگر کاری را مطابق میلشان انجام ندهد، کتکاش میزنند. میگفت از دوربین مدار بسته استفاده میکنند تا مطمئن شوند که زیادی غذا نمیخورد.
در هند، طبق گزارشات بیش از هر کشور دیگری در جهان کار کودک وجود دارد؛ کار کودکان و تجارت انسان معمولاً از علائم فقر تلقی میشود: خانوادههای مستأصل فقیر کودکانشان را برای کار میفروشند و برخی از آنها فاحشه یا کارگران خانگی میشوند.
اما قضیه این دختر 13 ساله، یادآور آن است که استثمار کودکان از علائم افزایش رفاه و ثروت هند است و رشد طبقه متوسط کشور، تقاضا برای کارگران خانگی را بالا برده است، مشاغلی که اغلب توسط کودکان انجام میشوند.
در صفحات اول رسانههای خبری هند، که معمولاً بوق منافع طبقه متوسط هستند، مقالات جنجالی چاپ شد. اما این مورد، منحصر به فرد نیست. هفته پیش یک دختر 11 ساله نپالی که به عنوان خدمتکار کار میکرد، به پلیس گفته که کارفرمایش او را به غلطک خمیرپهنکنی کتک میزده است.
در هند قوانین اندکی برای حمایت کودکان و ابزارهای لازم برای اعمال این قوانین وجود دارد و در جامعهای که حتا پایینترین اقشار طبقه متوسط، حداقل یک خدمتکار دارند، افکار عمومی معمولا به آن اهمیتی نمیدهند.
راوی کانت، وکیلی از "شاکتی واهینی"، یک گروه غیر انتفاعی که با تجارت کودکان مبارزه میکند، میگوید: "یک بازار تقاضای بسیار بزرگ وجود دارد. این تقاضا چنان زیاد است که دولت بیشتر ترجیح میدهد آن را تنظیم کند تا ان که بگوید کودکان ما نباید کار کنند و باید به مدرسه بروند."
سازمان بینالمللی کار کشف کرده است که هند 6 / 12 میلیون کارگر بین سنین 5 و 14 سال دارد، که در حدود 20 درصد آنان به عنوان خدمتکار کار میکنند. سایرگروهها این رقم را 45 میلیون یا بیشتر میدانند. یونیسف میگوید که هند بیشترین تعداد کودکان کار را نسبت به هر کشور دیگری در جهان داراست.
بسیاری از این کودکان از استانهای فقیر هند، یا از طریق آژانسهای کاریابی یا آدمربایی میآیند. طبق آمار جنایی دولت، در سال 2011، بیش از 3200 کودک در هند ناپدید شدند.
مالا بهانداری، که رئیس "چایلدلاین"، یک خط تلفنی دولتی برای کودکان کار است، میگوید شهرنشینی هند موجب افزایش خانوادههای دودرآمدی شده که متقاضی خدمتکار هستند. کودکان ارزانتر و انعطافپذیرتر از بزرگسالان هستند؛ خانم بهانداری میگوید یک خانواده شاید فقط 40 دلار در ماه برای کودک خدمتکار بپردازد، یعنی نصف دستمزد رایج برای بزرگسالان، البته اگر اصولا حقوقی پرداخت شود.
طبق قوانین هند، افراد زیر 18 سال صغیر شناخته میشوند. اما قانون حمایت از کودکان سال 2000، گریزگاهی هم دارد: کودکان کمتر از 14 سال اجازه ندارند به عنوان خدمتکار کار کنند، قانونی که عموماً نادیده گرفته میشود. کارفرمایان باید امکان تحصیل روزانه را فراهم کنند و ساعات استراحت کودک را ثبت کنند، گرچه اکثر خانوادهها آن را نادیده میگیرند زیرا بازرسی و اجباری در آن وجود ندارد.
خانم بهانداری که اظهار میکند، سوء رفتار هنوز یک هنجار نیست، هر چند نادر هم نیست، میگوید: "هیچ کس نمیداند در چهار دیواری خانهها چه میگذرد."
میلیونها نفر در هند، و اغلب بزرگسالان، به کار خانگی اشتغال دارند. ثروتمندان هندی غالباً لشکری از خدمتکاران، رانندگان و سایر دستیاران در اختیار دارند. "موکش آمبانی"، کارخانهدار میلیاردر هندی، در اقامتگاهش واقع در آسمانخراشی در بمبئی، مرکز مالی کشور، چند صد خدمتکار دارد که تعدادی از آنها در یکی از هتلهای مشهور هند آموزش دیدهاند. برخی از خانوادههای مقیم خارج کشور هم خدمتکار دارند؛ ماه پیش یک خدمتکار هندی در نیویورک علیه یک دیپلمات هندی و شوهرش به خاطر سوء رفتار شکایت کرد و 5 / 1 میلیون دلار به عنوان غرامت دریافت کرد.
رسوم عمیق و دیرینه درباره کاست و طبقه، نگرش جامعه نسبت به خدمتکاران را شکل میدهد. بسیاری از خدمتکاران، به ویژه کودکان، از خانوادههای فقیر قبایل یا کاستهای پست هندی و از استانهای فقرزده مانند جارکند، چتیسگر، یا بنگال غربی میآیند.
سانتوش دسایی، ستوننویس روزنامه تایمز هند، پرتیراژترین روزنامه انگلیسی زبان کشور، در فوریه هشدار داد که طبقه متوسط و بالای هند بر اثر اتکا به خدمتکاران ارزان روز به روز تنآساتر و تنبلتر میشوند و به اشتباه "خیال میکنند که دارای یک برتری ذاتی هستند و حق دارند بر دیگران حکم برانند."
او نوشت: "در کودکی هیچ کس آرزو ندارد که یک روز بزرگ شود و کودکان دیگران را به مدرسه ببرد یا لباسهایشان را بشوید."
خانوادههای متوسط ساکن مجتمع مسکونی، واقع در منطقه دوارکا که دختر 13 ساله در آن کار میکرد، از این کار شوکه نشده بود. دختر که اهل جارکند بود، اکنون در یک پناهگاه دولتی برای زنان نگاهداری میشود. پس از نجاتش، مشاوران با وی صحبت کردند. میگویند که او باید مطب این زوج را هم تمیز میکرده است.
آنها میگویند که دختر آزار و اذیتهای دیگری را هم برایشان تعریف کرده است: گاهی این زوج فیلمهای دوربینهای آپارتمان را نگاه میکردند و اگر کاری کرده بود که خوشششان نمیآمد، او را کتک میزدند. میگوید غذای روزانهاش دو تکه نان بوده است. اوایل هفته پولیس گفت که هنوز نمیتواند وجود دوربین در آپارتمان را تأیید کند.
راج مانگال پراساد، از مسئولین اداره رفاه کودک در دهلی نو، میگوید دولت کارمند کافی برای بازرسی کنترل کار خدمتکاران غیر قانونی را ندارد. اما اگر میداشت، بنا به تخمین وی، احتمالا هزاران مورد در شهر یافت میشد. وی تخمین میزند که در یک بیستم خانهها، کودکان به خدمتکاری مشغولند. به گفته وی: "همه از این موضوع خبر دارند."
کارفرمایان دختر، که پولیس آنها را دکتر سانجای ورما و دکتر سومیتا ورما، شناسایی کرده است، روز چهارشنبه پس از بازگشت به کشور دستگیر شدند. پولیس پروندهای اولیهای مبنی بر نقض قانون حمایت از کودکان و نقض قانون کیفری تشکیل داده است.وکیلشان اتهامات را در بازپرسی اولیه رد کرده است.اما آقای کانت، وکیل گروه شاکتی واهینی، میگوید دادگاهها در پروندههای مربوط به حقوق خدمتکاران به ندرت احکام سنگینی صادر میکند.
به گفته کانت: "همه بر این باورند که ما به این آدمها نیاز داریم. پروندهها زیاد جدی گرفته نمیشوند. ترسی از قانون وجود ندارد."
برگرفته از سایت نیویورک تایمز