آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Wednesday, April 4, 2012

پولیس به روی دانشجویان کالیفرنیا گازمرچ دار پاشید




 پولیس دانشگاه کالیفرنیا به هنگام اعتراض گروهی از دانشجویان به تصمیات اخیر هیئت رئیسه دانشگاه به روی بیش از سی دانشجوی معترض گاز فلفل پاشید. این حادثه زمانی روی داد که گروهی از دانشجویان در محوطه ساختمان این دانشگاه در «سانتا مونیکا» قصد داشتند به محل برگزاری جلسه هیئت رئیسه و هیئت امنای این دانشگاه وارد شوند معترضان می‌گویند اجرای این طرح باعث می‌شود که دو نوع خدمات آموزشی متفاوت ارائه شود یکی برای پرداخت کنندگان شهریه‌های بالا‌تر و دیگری برای کسانی که شهریه معمولی می‌پردازند. در عین حال به گفته آن‌ها این طرح با قوانین آموزشی در ایالت کالیفرنیا تناقض دارد              

Afghanistan - The next generation

ارسالی : صوفیه عمر از کلفورنیا

افغانستان منبع بیش از 90 درصد تریاک جهان است


برداشتن حجاب در میان زنان معتاد افغانستان
04.03 . 2012
اناهیتا برقع آبی رنگش را از چهره برداشت و چشمان مات و لبان ترک‌خورده ناشی از سال‌های کشیدن تریاک را آشکار کرد؛ و دستی به شکم آویزانش کشید که هنوز یک ماه پس از تولد هفتمین فرزندش برجسته است.
شهرزاد: اناهیتای 32 ساله که مثل سایر زنان به مصاحبه حاضر نشد، که اسم کامل خود را فاش کند، می‌گوید: "نمی‌توانم به بچه‌ام شیر بدهم. می‌ترسم معتاد شود."

او همراه زنان دیگر به مرکز ترک اعتیاد "نجات"، واقع در یک محله قدیمی کابل که با سرمایه سازمان ملل تأسیس شده، می‌آید و مخفیانه از خانه‌اش بیرون می‌آید تا شوهرش که مانع از بیرون رفتن او می شود، نفهمد.
افغانستان منبع بیش از 90 درصد تریاک جهان است که برای ساخت هروئین به کار می‌رود و بر مقدار آن بیش از گذشته افزوده شده است.
 با آن که دیدن مردانی که کنار بستر رودخانه خشک شده کابل در روز روشن هروئین می‌کشند صحنه‌ای عادی است، اما در این فرهنگ به شدت محافظه‌کار اسلامی از زنان انتظار می‌رود که در کوچه و خیابان رفت و آمد نکنند. آنان غالبا باید از خویشاوند مرد یا همسر خود اجازه بگیرند تا از خانه بیرون بروند و در خیابان سراپا پوشیده در حجاب اسلامی و برقع هستند.

 اناهیتا به عنوان یک امر بدیهی می‌گوید: "من اجازه ندارم برای رفتن پیش داکتر از خانه بیرون بیایم. چه می‌توانم بکنم؟ من یک زنم."
اناهیتا، مثل بسیاری از زنان معتاد افغان، این اعتیاد را از شوهرش گرفته است.
مثل سایر زنانی که با آن‌ها مصاحبه شده است، اناهیتا می‌خواهد که فقط اسم کوچکش گفته شود. اعتیاد زنان که بدنامی با خود دارد، موضوعی است که هیچ وقت در افغانستان به آن اشاره نمی‌شود.
آن‌ها فقط از طریق واسطه‌ای که به وی اعتماد دارند، حاضر شدند از زنده گی خود با یک خبرنگار صحبت کنند.
افزایش مصرف
بنا به گزارشی که با سرمایه دفتر سازمان ملل در مورد مواد مخدر و جرایم انجام شده است، کشت خشخاش در کشوری که هزاران سال است این محصول را می‌پروراند، به علت افزایش قیمت و وخیم‌تر شدن وضعیت امنیت، در سال 2011 نسبت به سال پیش 7 درصد افزایش یافته است.
در سال 2011 ارزش تریاک برداشت شده نسبت به سال 2010 بیش از دو برابر و بالغ بر 1.4 میلیارد دلار شد و به گفته دفتر سازمان ملل در مورد مواد مخدر و جرایم، مبنای 15 درصد اقتصاد افغانستان را تشکیل می‌دهد.
مصرف تریاک در افغانستان که سال‌ها به عنوان دارو به کار می‌رفت، اما اکنون به امری تفریحی تبدیل شده است و همراه با آن افزایش چشمگیری داشته است. دفتر سازمان ملل می‌گوید از جمعیت 30 میلیونی افغانستان، در حدود یک میلیون نفر به تریاک و هروئین معتادند که در نتیجه بزرگ‌ترین مصرف سرانه جهان را دارد.
حتا ارقام تقریبی تعداد زنان معتاد به تریاک یا هروئین در افغانستان روشن نیست. مرکز نجات تخمین می‌زند که در حدود 600 هزار زن به طور مرتب مواد مخدر غیر قانونی از جمله حشیش و چرس مصرف می‌کنند.
آرمان رئوفی، مدیر کاهش زیان برای زنان در مرکز نجات، می‌گوید: "در دهه‌های گذشته مسلما بر تعداد زنان معتاد افزوده شده است."
مصرف تریاک روزانه 200 افغانی (معادل 4 دلار) هزینه دارد و در کشوری که یک سوم جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند، عادتی بسیار گران است. زنان کودکان خود را می‌فرستند تا ته مانده غذا و بطری جمع کنند تا بتوانند هزینه اعتیاد خود را تأمین کنند یا وقتی شوهران‌شان خانه نیستند، در خیابان‌های شلوغ دست‌شان را از زیر برقع بیرون می‌آورند و از راننده گان تکسی ها گدایی می‌کنند.
فوزیه، 30 ساله، مادر ریزجثه پنج بچه که در گوشه‌ای از مرکز نجات نشسته، می‌گوید: "شوهرم زن دومی گرفت و دیگر به من محل نمی‌گذاشت، بنابراین شروع کردم به کشیدن تریاک و حالا باید گدایی کنم." می‌گوید می‌ترسد شوهرش یا مردان فامیل‌اش بفهمند که برای ترک اعتیاد به این مرکز می‌آید.
امکانات درمانی به شدت محدودند. دو سال پیش "پزشکان جهان" پروژه‌ای را آغاز کرد که به معتادان متادون می‌دهد و اینیگانه مرکز درین کشور است.
"برنامه ملی کنترول ایدز" می‌خواهد آن را به سراسر کشور بسط دهد، اما وزیر مبارزه با اعتیاد مخالفت کرده و می‌گوید با این کار فقط یک ماده مخدر دیگر به بازار سیاه اضافه می‌شود.
ناجیه، که پسری پنج ساله در دامان برقع کثیف‌اش بازی می‌کند، می‌گوید 9 سال است که معتاد شده است.
این مادر مو سیاه چهار فرزند، می‌گوید: "برایم خیلی سخت است. بچه دارم. فقیرم. نمی‌توانم کار کنم – شوهرم اجازه نمی‌دهد."
ناجیه می‌گوید پس از بازگشت شوهرش از ایران که برای کارگری به آن‌جا رفته بود، این اعتیاد را از شوهرش گرفته است.
رئوفی در مرکز نجات می‌گوید که بازگشت کارگران مهاجر و پناهنده‌ها که در دهه 1980 در دوران اشغال شوروی به ایران و پاکستان گریخته بودند، و جنگ داخلی خونین و حکومت طالبان که در پی آن آمد، علت اصلی افزایش تعداد زنان معتاد است.
به گفته وی، افزایش فحشای خیابانی پس از سقوط طالبان که بر این کار نسبت به حکومت کنونی، نظارت پولیسی بیش‌تری داشت، هم نقش داشته است.
فدا محمد پایکان، که در وزارت بهداشت افغانستان رئیس برنامه کنترول ایدز است، می‌گوید: "مرزهای نسبتاً باز ما به نفع ما نیست. اکثراً در ایران معتاد شده‌اند و بسیاری از آن‌ها متأهل هستند."مشکل اعتیاد زنان افغان اکنون به آن منجر گردیده که بزرگ‌ترین زندان زنان کشور، "بادام باغ"، واقع در حومه کابل، پر شود.
از 164 زندانی، 64 نفر معتادان به هروئین و تریاک هستند، یعنی به گفته داکتر حنیفه امیری، دو برابر زمان بازگشایی کلینیک در سال 2008.
وی با تکان دادن یک دستکش پزشکی و اشاره به حیاط زندان که خویشاوندان برقع پوش برای زندانیان‌شان انار و نان آورده‌اند، می‌گوید: "امروزه در بیرون مواد مخدر بیش‌تری در دسترس زنان است."
با موهای سیاه کوتاه، کتی چرمی و دست‌هایی حنا بسته با نقش یک عقرب، یکی از زندانیان به اسم مدینه، شبیه زنان معمولی افغان به نظر نمی‌آید.
او که یکی از هفت معتاد تزریقی هروئین در این زندان است، با پسر نوجوان و دخترش در زندان زندگی می‌کند؛ او به جرم کشتن شوهرش به هفت سال زندان محکوم شده است.
مدینه، تنها زندانی ای که حاضر شد با رویترز صحبت کند، می‌گوید شوهرش را کشته است چون نمی‌گذاشت برای تأمین مخارج اعتیادش کار کند.
این مادر 37 ساله، بازویش را که بر اثر تزریقی تازه قرمز شده است، می‌خاراند و می‌گوید: "از خدا می‌خواستم این کار را رها کنم، اما به عنوان یک زن چه باید می‌کردم؟"
"اچ آی وی" و ایدز، عمدتا بر اثر تزریق مواد مخدر، دارد به مشکلی جدی تبدیل می‌شود و اگر چاره مناسبی برای آن نیندیشند، می‌تواند تعداد زیادی را مبتلا کند.
استراتژی جدیدی که قرار است وزارت صحت در امر مشاوره زنان برای تست "اچ آی وی" در پیش گیرد، با مقاومت اپوزیسیون نیروهای به شدت محافظه‌کار در جامعه افغانستان روبرو شده است.
محمد خان هدایت، که در بیمارستان امراض مسری وابسته به وزارت صحت کار می‌کند، می‌گوید: "مبتلایان به اچ آی وی و معتادان در جامعه مسلمان، شیطانی تلقی می‌شوند و این امر در مورد زنان شدیدتر است."
برگرفته از سایت رویتر

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
                                                     voiceofwomenafg@yahoo.com

مهاجران را از بالا نگاه می‌کنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند


  ارسالی: میم آریانا ازکشور هالند
مرداب به رود گفت: چه کردی که زلالی؟!!
جواب داد: گذشتم!

چه کسی غذای من را خورد؟

ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در آلمان هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره‌اش پیداست آلمانی است، سینی غذایش را تحویل می‌گیرد و سر میز می‌نشیند. سپس یادش می‌افتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند می‌شود تا آنها را بیاورد. وقتی برمی‌گردد، با شگفتی مشاهده می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافه‌اش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!

بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس می‌کند. اما به‌سرعت افکارش را تغییر می‌دهد و فرض را بر این می‌گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر می‌گیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذایی‌اش را ندارد. در هر حال، تصمیم می‌گیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ می‌دهد.

دختر آلمانی سعی می‌کند کاری کند؛ این‌که غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را می‌خورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمی‌دارند، و یکی از آنها ماست را می‌خورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرم‌کننده و با مهربانی لبخند می‌زنند.

آنها ناهارشان را تمام می‌کنند. زن آلمانی بلند می‌شود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که پشت سر مرد سیاه‌پوست، کاپشن خودش را آویزان روی پشتی صندلی می‌بیند، و ظرف غذایش را که دست‌نخورده روی میز مانده است.

توضیح پائولو کوئلیو:

من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم می‌کنم که در برابر مهاجران با ترس و احتیاط رفتار می‌کنند و آنها را افرادی پایین‌مرتبه می‌دانند. داستان را به همۀ این آدم‌ها تقدیم می‌کنم که با وجود نیت‌های خوبشان، مهاجران را از بالا نگاه می‌کنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان