آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, March 12, 2012

!این فداکاری را ببینید


21 . 12. 1391
شبکه اطلاع رسانی افغانستان
این خانم نوجوان حاضر بود با این مرد ازدواج کند؛ اما به شرط اینکه او وعده دهد اسلحه خود را به زمین بگذارد و به او کمک کنند به تحصیلات خود ادامه دهد
به گزارش پامیر، در یک حرکت صلح دوستی در هرات،‌ یک فرمانده مخالف دولت بعد از ازدواج با یک شاگرد مدرسه، حاضر شد سلاح خود به مسولین برنامه صلح تسلیم و اجازه دهد خانم اش به درس خویش ادامه دهد.
عبدالبصیر "مالانى" یک فرمانده ناراضی دولت نیز در یک اقدام نمادین با حمایت مردمی با خانم نوجوانش با حضور در ریاست معارف هرات ، ضمن تسلیم کردن سه میل اسلحه سبک خود به مسولین این اداره اعلام کرد که به وعده خود ؛ مبنى بر کنار گذاشتن سلاح عمل کرده و به خانم خود نیز اجازه میدهد که درس خود را ادامه دهد.
این خانم نوجوان حاضر بود با این مرد ازدواج کند؛ اما به شرط اینکه او وعده دهد اسلحه خود را به زمین بگذارد و به او کمک کنند به تحصیلات خود ادامه دهد.
پروانه ١۶ ساله که دو ماه پیش با این شخص ازدواج کرده و صنف هشتم را در مکتب دخترانه قریه مالان ولسوالى گذره هرات به پایان رسانده است، گفت : شرط ازدواج من با بصیر خان این بود که سلاح خود را به دولت بسپارد و به من اجازه دهد که درس خود را ادامه دهم و از اینکه مى بینم او به وعده خود عمل میکند خیلى خوشحال است.
پروانه آرزو دارد تحصیلات عالی را تا درجه دکترا ادامه بدهد.
عبدالبصیر مالانى که بیش از 40 سال سن دارد گفت : از تمام تلاش خود در این زمینه دریغ نخواهد کرد.
مسولین معارف هرات نیز این اقدام عبدالبصیر مالانى را قابل تحسین و احترام دانسته و بر این باورند که این فرد با این حرکت خود نشان داد که به حقوق زن احترام میگذارد و اهمیت تعلیم و تحصیل علم براى زنان را مى فهمد.
این نخستین بار است که یک فرمانده مخالف دولت حاضر شده به خاطر ازدواج با یک دختر ؛ از مخالفت مسلحانه دست بردارد و اجازه دهد خانم اش به تحصیل خود ادامه دهد.
سال 90 هجری خورشیدی که اخرین روزهایش سپری می شود، باهمکاری مردم  ومقامات ملکی ونظامی  رکوردار پیوستن مخالفین به برنامه صلح بوده که به گفته والی هرات نظر به میزان مخالفین و تلاش مقامات درسطح کشور بی رقیب بوده است و همواره از سوی دولت مرکزی مورد تشویق قرار گرفته و در اینده نزدیک هرات ولایت صلح اعلام خواهد شد.
نظرات بینندگان:
>>>   اما این دختر به این مرد حیف است.
>>>   خوب شی است, خدا نگاه اش کند.
>>>   وای خدا جان این مرد از خود راضی را ببین چطور دلش آمد با آرزو های این دختر خانوم بازی کند. دلم برای این دختر خیلی می سوزه.
>>>   وای بر ما!
چه فداکاری ای!
یک دختر 16 ساله را به نکاح یک مرد 40 ساله در می آورند.
این ظلمی است نابخشودنی.
حقوق این دختر فقط تحصیل است؟
او میتواند با همسن خود ازدواج کند و حق تحصیل را هم داشته باشد.
>>>   معلوم میشه که این ناراضی دولت تمام اهداف اش تنها ازدواج با یک دختر بوده خدا بشرمانه تو را که حاضر شدی با 40 سال سن خود همراه کودک 16 ازدوج نمایی، همان ناراضی بودن همچو اشخاص به مراتب بهتره است
>>>   حیف این دختر
>>>   بازم رواج يك پديده ناپسند دختران معصوم گرفتاردام هيولاهاي بي سروپا .شوري علماودولت بايدازتكرارچنين عملي جداجلوگيري كند. عالمي هرات
>>>   این دختر باید حمایت شود از طرف دولت چرا که هدف و تصمیمش بسیار بزرگ و با ارزش است.
خواهشمندم از دولت مردان که این هدف با ارزش را نادیده نگیرند چراکه با این تفاوت سنی شاید در زندگی زنا شویی خدای نکرده دچار مشکل شوند اما باز به خاطر هدف خیلی خیلی با ارزش خود راضی به ازدواج شده است
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

تاریخ بشریت جنایت تکان دهنده دیگری را به ثبت رسانید


                   قلب هر انسان آزاده به خصوص افغان در تأ ثر می گیرید .

قریه زنگ آباد ولسوالی پنجوایی ولایت قندهار ۱۶ طفل معصوم وبی دفاع وغیر نظامی را در نتیجه ادامه اشغال وحظور نظامی امریکا به قربانگاه سپرد .
روح شهدای معصوم شاد باد ولعنت ونفرین به جنایتکاران جنگ ودلالان داخلی که از سپردن ناموس شان به سربازان امریکایی لذت میبرند وآنها را تشویق به کشتن مردم مظلوم وبیگناه افغان مینمایند و تحت نام "متحدین مبارزه با تروریزم"
ده سال تمام به قتل مردم مظلوم ونا توان، انواع بی ناموسی ،تجارت مواد مخدر و انواع مظالم اجتماعی علیه مردم خویش عمل کردند و تاریخ و مردم افغانستان آنها را عفو نخواهد کرد.
قرار اطلاعات رسمی بر علاوه شهادت اطفال بیش از پنج هموطن بی دفاع نیز در این حادثه شدیدا جراحت برداشته اند. یک سرباز جنایت کار امریکایی جان بیش از ۱۶ هموطن بیگناه ما گرفت .و شریک این جنایت بدون شک همان اجیران فرومایه ومزدور اند که خود را متحد جنگ ظالمانه امریکا علیه " افغانستان "که جنگ علیه تروریزم نامگذاری شده است اعلان کرده اند و دعوتگر آنان بودن و ادامه دهنده آن مزدورانی چون عبدالله عبدالله میباشند. که از جدول بندی خروج نظامیان امریکایی در حراس است و میگوید که ( ترک کردن افغانستان فاجعه آفرین است) وهنوز وقت است که آنان ما را تنها بگذارند.
اما برای چنین مزدوران بی رحم وکثیف حیات انسان ها و فامیل ها که صرف یکبار در جهان چانس زنده گی داشتند وآنرا جنایت کاران جنگ ربودند کاملا بی تفاوت است.
حامد کرزی رئیس جمهور کشور این حادثه را ظلم بزرگ و وحشتی بالای مردم بی گناه و بیچاره افغانستان خواند.
کوکچه
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

کشــاف و جـــداســـازی قــبرســتان مـــردانه و زنانه


نظـــر به فتـــوای رئیس شـــوری علـــمای افغـــانســـتان مـــولـــوی کشـــاف و فـــرمـــان محـــترم حـــامـــد کـــرزی قـــبرســـتان مـــردانه و زنانه از هـــم جـــدا شـــدند!                 

افغانستان زمان زادگاه مردان بزرگ چون مولانای رومی ، ابن سينا بلخی و سيد جمال الدين افغانی بود که نام نامی شان چون ستاره های درخشان در آسمان علم و معرفت ، عرفان و حکمت مشرق زمين درخشيده و شکوه و جلال به زندگی معنوی مردمان اين خطه بخشيده بود.
بیجا نخواهد بود اگر محترم مولوی کشاف را با کشفیات ارزنده شان در ساحات مختلف حکمت و دانش عصر در زمره آن بزرگمردان تاریخ شمرده و از خدمات علمی شان قدردانی بعمل آریم.
محترم مولوی کشاف که بیشتراز سی سال از عمر عزیز شان را صرف تحقیق و مطالعه در مورد انواع و اقسام کلوخ ها منجمله کلوخ استنجا و  کلوخ قبور مسلمین کرده در نتیجه به نتایج دست یافته اند که با اعلام آن دنیای عقاید مذهبی یکهزار و چارصد ساله مسلمین را به لرزه انداختهایشان در اثر مطالعه و تحقیق علمی بالای کلوخ قبور مسلمین به این واقعیت شگفت انگیز دست یافته اند که مردان که در جوار خانم های جوان بخاک سپرده می شوند در اثر تحریک غریزه جنسی همیش روح شان نا آرام بوده و ازین ناحیه به شدت رنج می برند.
خیلی جای تعجب هم نخواهد بود اگر مردی مسلمانی در کنار مه روی سیمین پیکری که به قول معروف مرده صدساله از تماشای حسن و جمال او دوباره زنده خواهد گشت بخاک سپرده شود اگر غریزه جنسی در وجود این مرد مرد تحریک شده و او را رنج دهد ولی خیلی قابل تعجب است که در طول تاریخ بشریت تا حالا کسی متوجه این معضله نگشته و برای اولین بار این مشکل توسط کشاف بزرگ عالم بشریت مولوی کشاف کشف گردیده و از برکت این کشف خارق العاده که بیانگر نبوغ بی مانند ایشان در دنیای کشفیات اسرار عالم خلقت است افتخاری به افتخارات میهن ما افزوده میگردد.
جامعه الازهر مصر دریک  مراسم با شگوهی به پاس قدردانی از خدمات علمی و تحقیقی و خصوصاً کشف بی نظیر و محیرالعقول آخر آقای کشاف به ایشان جایزه نوبل اسلامی را اعطا فرموده و اسم شان را در لست دانشمندان و عالمان بزرگ جهان اسلام درج کردند که این باز هم موجب افتخار بزرگ و سربلندی ملت افغان در جهان اسلام گردید. 
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی

جایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب "گوهر اصیل آدمی"

 سلیمان کبیر نوری
چهارسال پیش وقتی نظرم به عنوانی خورده بود :
«شاهکاری که کاندیدای جایزهء نوبل میکنم» ؛ احساس های متضادی برایم پیدا شد و راستش اینکه بیشتر این احساس بر آنها غلبه داشت که این یک گستاخی و اضافه گویی و تعارف بیجاست . جایزهء نوبل ؛ مگر آنقدر بی ارزش است که به کتاب یک افغان چنین و چنان داده شود ؛ انهم چه کتاب و از چه قلم و با چه توان و پشتوانهء علمی و ... خلاصه قباله های که میدانیم و به آنها معتادیم.
با وسواس ولی با کراهیت گاهگاهی بر این کتاب و سایر آثار نویسنده آن رجوع میکردم یا سر میخوردم ؛ اهسته آهسته در من نیز تإثیراتی ایجاد شد و خلاصه کتاب را خواندم و بر علاوه به دوستانی توصیهء خواندن آنرا نمودم .
هنوز متن (pdf) و انترنیتی بود ؛ تا آنکه با محترم عالم افتخار نویسنده این کتاب و ده ها اثر وزین دیگر و با شاعر توانایی که از نوجوانی شناختی از وی داشتم ؛ عمیقتر آشنا شدم.
خیلی دغدغه داشتم جناب آشیل بخارایی ( بخارایی به خاطری که اجداد شان اهل بخارای قدیم بوده و بنابر جبر هایی به افغانستان مهاجر و ماندگار شده اند) را بشناسم و از این ابتکار و شهامت شان بپرسم ؛ خوب به دلایلی میسر نشد.
تا که خودم به جایگاه ایشان رسیدم و از طرف دیگر کتاب چاپ مطبوع شد و برای خوانش و درک و دریافت آسان آماده گشت . با تعجب دیدم صدای نویسنده مبنی بر اینکه هموطنان روشن و با همت چاپ آنرا تمویل کنند؛ بر زمین نماند و ظرف کمتر از سه ماه پول چاپ 3000 جلد آن فراهم آمد و تاجائیکه اطلاع دارم هنوز این کمک های هموطنان شریف و با همت من برای کتاب و نویسنده اش و برای تمویل مصارف پست و انتقال آن دوام دارد.
به نظر من ؛ خود همین واقعیت ؛ برتر از جایزهء نوبل و چیز های دیگر بود که با وصف شریف و پر معنویت بودن ذاتی آنها ؛ اما متأسفانه فعلاً در انحصار سیاستکاری های بورژوازی و نظام سود و سرمایه جهانی است و با آنها برخورد سودا گرانه و غیر واقعبینانه و حتی گمراه کننده میکنند.
ولی پس از انتشار مطبوع کتاب و انتقال آن برای شماری از خواهندگان در جهان ؛ علاقه مندی خاص داشتم که انعکاسات را ببینم و مخصوصاً از اینکه خودم دریافته ام این کتاب به طور طبیعی و منطقی زن و مادر را به مقام های تصور نشدنی میرساند؛ واکنش های این نیمهء نفوس وطن ما و جهان را در مورد بدانم که طی دهه های اخیر خیلی به حقوق و مقام و نقش خویش وقوف یافته و دری راستا نهضت ها و جنبش های فراگیر به وجود آمده است .
خوب . به دلیل اعتیاد های خورده فرهنگی و وابسته گی  های روانی با چیز های معمول و مرسوم از چند تنی چیز هایی غالباً غیر مستقیم شنیدم که معنای همه این بود که باید کتاب مطابق فلان رسم و رواج می بود و این و آن حرکت در آن را «وجدان ما!» قبول نمیکند. برای من سهل بود بدانم که این « وجدان» چه هست و چرا هست و از کجا می آید؛ ارزش بالفعل آن در یک محیط واقعی چیست و اهمیت آن برای یک اثر تمام بشری و یک دید تاریخی و جهانی چه میتواند باشد.
ولی سحرگاه پیشتر نقطهء عطف بزرگ و منتظره و حتی غیر منتظره برایم بود . دوست عزیزم جناب عالم افتخار طبق روال که حالا میان مان معمول شده است ؛ چند ایمیل واصله برایشان را به من فارورد نمودند.
یکی از این ایمیل ها ؛ سخت جلیل و شاندار و باشکوه بود؛ بار بار خواندم و سبک و سنگین نمودم و ده ها بار ارزیابی اش نمودم و سر انجام بر همین ارزیابی رسیدم که این احساس و درک و پیغام و ارجگذاری از این استقامت ؛ خیلی بزرگ و شکوهمند است و آخر الامر هم با همین بی تکلفی و عجله در املا و انشاء زیباتر و توانا تر از هر وریانت متصوره دیگر میباشد .
با نظر داشت اینکه متصدیان محترم جوایز نوبل و اسکار و امثال آنها چه وقت و تحت کدام هوا و فضا قادر خواهند بود با این اثر با چنین صمیمیت، در ک و دانش روبرو شوند؛ ارزیابی ام بر همین قرار گرفت که عجالتاً چیزی فراتر از نوبل و اسکار و جوایز احتمالی دیگر ؛ «کتاب گوهر اصیل» کمایی کرده است . با اینکه این هنوز از نتایج سحر است ؛ اما اول ها همیشه ؛ اهمیت درجه اول دارند . لطفاً ببینید؛ آیا من اضافه گویی و گزافه گویی میکنم؟:
---------- Forwarded message ----------
From: Maria Daro <maria.daro@gmail.com>
Date: Sun, 11 Mar 2012 12:11:20 -0600
Subject: book
To: alem eftkhar <alemeftkhar@gmail.com>
عالی جناب افتخار  گرامی  سلام ودرود  برشما
 
پدرُ برادرُ رفیقُ  و بلاآخره  انانسیکه  انسانیت  از وجودش ُ مغزش  وقلمش
تراوش  میکند  وبرای  مقام  زن  بقلم  رسایش با ذهن متفکر وعالمش و با تمام
سلول سلول  وجودش با تهاجم  عشقش  در وصف  زن  ذهن  وضمیرش  غلیان  میآید  و
زن  را  میستاید.....آیا  روزی  برایم  میسر  خواهد  شد  افتخار بوسیدن دستان
 
افتخار باشم ؟؟؟؟؟؟ امروز  ساعت  ۱۱/۳۰  دقیقه  قبل  از ظهر  بوقت  شهر ما
کتاب  مقدس  تحقیقات  چند ساله  شمارا  در ظرف  چند  ۱۷  روز  ختم  نمودم ...و آهسته  اهسته  آدم  میشوم  و یا بسوی  انسان  شدن  روانم  کردید.... سپاس
 
بیپایان  از شما که  لحظات  شیرین  زندگی  تان را صرف این  پژوهش  گران  قمیت
 
نموده  و بالااخره  برای  زنان  افغانستان  امید  بخشیدید که  مرد های  عالمی
 
در محیط  نا رسای  سرزمین  شان  افتخار  زیستتن دارند  و زن را  میستایند.اگر برایم  این  افتخار  را میبخشید  که درباره  کتاب  شما  با  همین  بیسوادی
 
خویش  چیزی  درسایت خود  بنویسم  مرا با بزرگی  وعالمی  تان  مفتخر  میسازید.با  عرض  حرمت  خواهر  هموطن  شما  ماریا  دارو
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان