آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, February 12, 2012

اریانا سعید - دلم تنگ است

ویتنی هیوستون، خواننده و بازیگر مشهور درگذشت

به روز شده:  10:19 گرينويچ - 12 فوريه 2012 - 23 بهمن 1390
ویتنی هیوستون، خواننده و بازیگر ۴۸ ساله آمریکایی درگذشت.
یک سخنگوی خانواده هیوستون ضمن تائید این خبر به خبرگزاری رویترز گفت:"متاسفانه حقیقت دارد."
هیوستون با ترانه های پرفروشی مثل
I Will Always Love You و Saving All My Love For You ، از درخشانترین خوانندگان زن جهان به شمار می رفت.اما در سالهای بعدی، کارنامه هنری هیوستون بواسطه مصرف مواد مخدر و زندگی زناشویی پر تنش با خواننده ای به نام بابی براوون، تحت الشعاع قرار گرفت.
مارک روزن، یک سخنگوی پلیس لس آنجلس به خبرنگاران گفت:" در ساعت ۳:۵۵ دقیقه بعد از ظهر، در هتل بـورلی هیلتون، مرگ ویتنی هیوستون تائید شده است."
هیوستون فعالیت هنری خود را از خوانندگی در سبک های کلیسایی و سول آغاز کرد. مادر او، سیسی هیوستون، خواننده موسیقی کلیسایی بود و دایون وورویک، خواننده، هنرپیشه و مجری مشهور تلویزیون آمریکا، دختر عمه او بود. خود ویتنی نیز دخترخوانده آریثا فرنکلین، از مشاهیر بزرگ آواز و موسیقی معاصر آمریکا بود.
ویتنی هیوستون سالهای اولیه زندگی را در نیوجرسی گذراند و همانجا خوانندگی در کلیسا را فراگرفت. او سپس فعالیت هنری خود را با خوانندگی در کلوپ های شبانه نیویورک ادامه داد و قبل از امضای نخستین قرارداد موسیقی اش با شرکت آریستا، مدتی نیز به عنوان مدل کار کرد.
اوج موفقیت هنری ویتنی هیوستون مصادف بود با دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی. در آن سالها، ترانه های او بارها رتبه اول پرفروش ترین ترانه های بازار را کسب کردند و جوایز زیادی به هیوستون تعلق گرفت.
پل گامباچینی، منتقد موسیقی به بی بی سی گفت، هنرمندان زیادی همچون ماریا کری و کریستینا آگویلرا سعی کرده اند اجراهای فوق العاده فنی هیوستون را بازآفرینی کنند، اما هیچ یک از آنها موفق نشده به خوبی خود او ظاهر شود.
ویتنی هیوستون همچنین با بازیگری در فیلمهایی همچون "بادی گارد" و "در انتظار بازدم" در عرصه سینما نیز تجارب موفقی کسب کرد.
در سالهای اخیر، مصرف مواد مخدر به صدای او که روزی در زمره بهترین های موسیقی پاپ به شمار می رفت، صدمه جدی زد.
در سال ۲۰۰۲، ویتنی هیوستون در مصاحبه ای با داین سویر گفت:"بزرگترین اهریمن خود منم. من یا بهترین دوست خودم هستم، یا بدترین دشمن خودم."
انتظار می رود مرگ ویتی هیوستون، مراسم اعطای جوایز موسیقی "گرمی" که قرار است روز یکشنبه (۱۲ فوریه) در شهر لس آنجلس برگزار شود را تحت الشعاع قرار دهد.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

ایدیولوژی ملی؛

 
یا نظرات و راهکار های مشترک برای ملت بودن
بقلم  - دوکتور جهش            
درست سی وهشت سال قبل در سنه 1352که تازه سند فراغت دانشکده طب را بدست آورده بودم هر روز مقوله آیدیولوژی ملی را که به تاسی از گفته رهبر سردار محمد داود خان صدها بارازرادیووجراید پخش می شد می شنیدم و نظر به شناختیکه از آیدیولوژی های معاصر و مکتب های سیاسی داشتم مرا وا میداشت تا آنچه را که در جهان ، در وطن ما ، در دولت و شهر ما میگذشت تعقیب نمایم و در مورد آن نظری داشته باشم مخصوصا دو کلمه آیدیولوژی وملی که به نظرم خیلی ها مهم جلوه میکرد مرا خیلی آزار میداد .
 با خود و دوستان خود شکایت میکردم که این دو کلمه میان تهی چه معنی دارد . دولت و یا کسانیکه این کلمات را هر روز در نشرات تبلیغ  می کنند چرا آنرا تعریف نمیکنند ، چرا محتویات و اجزای مرکبه آنرا واضح واساسات آنرا مشخص نمی سازند و در مورد آن کتاب و یا مقاله نشر نمیکنند و به مردم تبلیغ نمی نمایند و وظایف و مکلفیت مردم را در قبال آن روشن نمی سازند...
 روز ها گذشت در آنوقت مجال بلند گفتن وتبادل نظر در نشرات وجود نداشت بالاخره جمهوری وآیدیولوژی ملی به تاریخ سپرده شد و فراموش گردید.
اینک نویسنده و متفکر عصر ما آغای عالم افتخار گرد و خاک را از روی ایدیولوژی ملی پاک کرده طی مقاله خردمندانه  آنرا به میدان کشید و همه را متوجه ساخت. بناا لازم می بینم تا در مورد سخنی چند گفته شود:
ایدیولوژی یعنی چه ؟
 بصورت عمومی آیدیولوژی را میتوان مجموعه از نظریات ، اعتقادات و باور های یک فرد و یا دسته از افراد جامعه در مورد جامعه و مسایل مربوط ان (مسایل مذهبی ، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ) دانست. اما آیدیولوژی ملی بصورت مشخص شامل نظریات عقاید ، باورها وارزشهایی است که ضامن تحفظ  و ارتقای منافع  جامعه ( مردم ) میباشد ، کلمه ملی در اینجا نه به معنی محدود و تنگ نظرانه  (ملیت گرائی حاوی تفوق طلبی قومی ، قبیلوی ، گروهی ، منطقوی و لسانی ) است بلکه بمعنی وسیع و همه گانی ( پاتریاتیزم یا وطنگرائی ) بکار میرود.
بنااً آیدیولوژی ملی مجموعه از افکار؛ نظریات و باورها و آرمانهایی است که همه اعضای جامعه بخاطر احترام به منافع همه گانی  در مورد آن اتفاق نظر داشته و به شکل داوطلبانه و یک سان آنرا پذیرفته و در احقاق آن احساس مسئولیت و مکلفیت همه گانی  نموده  و در زیر چتر ایدیولوژی ملی جمع میگردند.
هدف آیدیولوژی ملی ما : تامین ، حفظ  و ارتقای منافع ملی ماست.
عناصرمتشکله ایدیولوژی ملی ما عبارت اند از:
1- حفظ تمامیت ارضی – ستر سرحدات و حراست فضای افغانستان.
2- حفظ استقلال ملی (داخلی و خارجی)
3- حفظ حاکمیت ملی که به مردم تعلق دارد نه به یک گروه  و حزب  مگر به نمایندگی از مردم.
4 - حفظ ، ارتقاء ، بسط و انتشار ارزشهای عالی مذهبی و فرهنگی.
اصول ایکه تهداب ایدیولوژی ملی را تشکیل میدهند عبارت اند از :
1- اصل تفاهم ، مذاکره  و مشاوره  بین تمام  گروه ها ، احزاب ، گروپ های قومی ، مذهبی ... به استثنای افراد وگروه های که به نمایندگی از خارج و به مثابه ابزار منافع خارجی بر ضد منافع ملی عمل می کنند و فاقد ایدیولوژی ملی اند.
با تاسف باید ابراز نمود که مرحوم داود خان با وجود سخن راندن از ایدیولوژی ملی عملا هیچ گامی دراین راستا برنداشته ؛ ایدیولوژی ملی اش در خود محوری شخصی اش تمرکز یافت و بنا به ارث از نیاکانش - مخالفین سیاسی اش را دشمن ملی و «ایدیولوژی ملی» خود پنداشه درقلع و قم و محو فزیکی آنها پرداخت.
میتوان گفت اگر او( داود خان) با ایجاد روحیه تفاهم ملی مذاکرات فردی و گروپی را با مخالفین سیاسی دیگر اندیش اسلامی و سکولارخود معمول میداشت و در حل مشکلات موجود ملی تصامیم مشترک اتخاذ میگردید غالباً میتوانست خود و وطن را نجات دهد.
متإسفانه دشمنی شخصی با اپوزیسیون سیاسی در افغانستان به عنعنه تبدیل شده و تا امروز ادامه دارد . چنانچه رئیس جمهور کرزی کنفرانس مخالفین سیاسی اش در مورد ایجاد جمهوری پارلمانی را با کلمات و برخورد نا جایز به حیث چیزی معادل خیانت ملی جا زده  مباحث برای مسایل مبرم ملی را برنتافت .
علت این نوع عکس العمل زشت توسط کرزی دو چیز است یکی آنکه این نوع شیرک های برفی فاقد ایدیولوژی ملی یا سیستم نظریات منسجم شده بر اساس منافع واقعی ملی اند . زیرا قرارتذکرات  یکی از ویکیپیدیا ها ( فری انسایکلوپیدیا) کرزی بعد ازختم تحصیل از هند به پاکستان آمده به حیث کانتکت (رابط) به سی آی ای ثبت نام کرده و استخدام شده است ؛ از اینرو از خیرات کاکا است که انگورها در تاکهاست.
دوم آنکه کرزی از نگاه وظیفه وی مکلف است تا به قیمت جان خود ازجمهوری ریاستی دفاع نماید زیرا جمهوری ریاستی تحفه امریکا به مردم افغانستان است و امریکا نمیخواهد آنرا تغییر دهد و کرزی نوکر خان است نه نوکر بادنجان. این است سر نوشت خاینین مردم و وطن.
 2- اصل همدیگر پذیری:
مبرهن است که افراد در جامعه ما با وجود داشتن وجوه مشترک اسلامی دارای افکار و نظریات مخصوص خود هستند و مسایل را از عقب عینک خود می بینند و از همدیگر فرق دارند و همدیگر را دگر اندیش میگویند و یقین دارند و تاکید می نمایند که نظریات و خواسته های خود ایشان با منافع و ایدیولوژی ملی مطابقت دارد .
بهتر این است که  به خاطر تامین منافع علیای وطن ؛ به حیث حقیقت سیاسی پذیرفته شوند  تا از طریق رای مردم ادعای خود را در عمل ثابت نمایند.
چقدر درد آور است یاد آن روزهایکه جوانان احساساتی مکاتب و پوهنتون های ما که تازه میخواستند مشق سیاسی نمایند با فراموشی ازتفکرملی در حالیکه فقر ، گرسنگی ، مرض و بسا مصائب اجتماعی دیگرکه دروطن بیداد میکرد و آنها را احساساتی ساخته بود و درصدد علاج فوری بودند ؛ هرکدام راه خود را بر حق شمرده به جان هم افتادند و جان های شرین خود را از دست دادند.
3- اصل عدم خشونت :
 تاریخ افغانستان مخصوصا تجربه چهل سال اخیر طور قاطع حکم مینماید که خشونت خانه و وطن ما را برباد داد وازآن باید اجتناب کرد و احساس فرد در خدمت افراد و افراد درخدمت فرد را احیا نمود زیرا دراین مصیبت وخشونت قرن هیچ فرد ، خانواده ، گروه  ، حزب ، تنظیم ، اقلیت و اکثریتی نیست که آسیب نه دیده باشد.
با دریغ و درد باید گفت ، در آنروز هایی که حکومت دوکتور نجیت الله سقوط نمود و مخالفین به دروازه های کابل رسیده بودند فقط یک قدم از ایجاد صلح سرتاسری دور بودند اما صلح نشد . زیرا به جز دو نفر( قوماندان احمد شاه وقوماندان عبدالحق) و یا چیزی بیشتر دیگر همه فاقد اندیشه وتفکر ملی بودند از اینرو بخاطر منافع شخصی و گروهی خویش دست به خشونت زدند شهر و شهریان کابل را به خاک وخون کشیدند و به مثابه افزار منافع خارجی مرتکب جنایات عظیم گردیدند. بنااً با گرفتن درس  عبرت از این تراژیدی ها به تمام گروه ها فرض است تا خشونت را برای ابد از دماغ خود پاک نمایند.
4- اصل احساس خانه مشترک و مال مشترک :
ایدیولوژی ملی حکم میکند تا هر فرد درهر منطقه ایکه زندگی میکند باید قبول نماید که افراد دیگر در آن دوردست های وطن نیز صاحب این منطقه اند یعنی همه ارزشهای مادی و معنوی در داخل حدود جغرافیائی افغانستان مال مشترک همه بوده و به همه تعلق دارد ( البته این مسئله عمومیست وارزش های مادی ومعنوی شخصی وخصوصی از آن مبرا است) در اینجا بد نخواهد شد اگر به توضیح علل چور و چپاول کابل توسط دزدان به اصطلاح اسلامی پرداخته شود.
 اول -  ظلم و تعدی شاهان و امیران افغان در طول تاریخ  بالای مردم آنقدر زیاد بود که به مرور زمان باعث فاصله گرفتن و نفرت و انزجارمرد م از د ستگاه دولتی گردیده ، مردم دولت را از خود ندانسته چپاول مالش را مباح میدانستند .
از اینرو گفته ئی در بین مردم متداول است که "اگر از خانه سرکار تیل بریزد به دامنت جمع کن."  البته فقر، بیسوادی وعدم کارتنویری در بین مردم را نیز نمیتوان از نظر دور داشت. از اینرو افراد بیشعور؛ فاقد احساس و ادراک منافع ملی و مال مشترک ملی به چپاول پرداختند.
دوم - موجودیت حیوانات آدم نما که در واقع نه تنها نا مسلمان بودند بلکه ناانسان بودند ، و چون افزارهای مکانیکی در دست عمال ای اس ای در وجود جنایتکاران دیوبندی پاکستانی و عربهای سلفی و وهابی در رمه چپاول گران قرار داشتند.
به همین علل و اسباب ما عین سناریوی کابل را درعراق و لیبیا هم مشاهده نمودیم . دراین دو مورد ابدا نمیتوان سخنی از مفکوره به میان آورد. چیزیکه عیان است جه حاجت به بیان است.
سوم- گروپ نخبه ها با سرقت های بزرگ .
جنایات این مدعیان اسلام آنقدر زیاد و ارتباط شان به دستکاه های جاسوسی خارجی آنقد رمبرهن و هویداست که صفحات رسانه های انترنتی ، روزنامه ها وکتابها را پر کرده است . باانهم میتوان از سرقت بیت المال ، غصب املاک و دارائی های عامه ، سرقت بانک ها ؛ لیلام تصدی های دولتی و معادن به قیمت کاه ماش در بدل رشوه که هنوز هم ادامه دارد یاد کرد. ارتباط این گروه به خارج وعدم دلسوزیشان به مردم مبین فقدان مفکوره و احساس ملی در آنها و نمایانگ رافکار منفعت پستی غیر اسلامی ایشان است از جانب  دیگراین گروه های بی وطن آنقدر در خندق متعفن تفوق طلبی های  گروهی ، سمتی ، قومی ، قبیلوی و لسانی خود غرق اند که نفرت و انزجار مردم را کمائی کرده اند.
در هیچوقت و در هیچ جای تحت هیچ قانون دیده نه شده است که مردم از استعمال کلمات زبان مادری شان منع شوند . چند روز قبل یکی از این نابخردن قهرمانی  نوینی نموده است  مکتب را از بی بی مهرو سرقت و به عبد القیوم وردک داده است . قرار عقاید اسلامی ما این عمل وزیر تعلیم و تربیه باعث نا رضایتی روح هردو گذشته گان میگردد . هیچ کس مخالفت نخواهد کرد اگر وزارت معارف مکتبی را بنام یکی از خدمگاران وطن مسمی گرداند اما در مسئله شادروان پوهاند قیوم وردک  ازطرزالعمل نا درست کار گرفته شده است. گرچه در زمان وزارتش مردم فکاهی ای داشتند و میگفتند" که وردک به وی مقرر دی شی " با انهم خیلی بجا می بود اگر جناب وزیر معارف مکتب جدیدی از پول شخصی خود و یا ازحساب دولت توام با اشتراک پولی خویش اعمار کرده آنرا بنام پوهاند وردک میکرد .این نورعلی نورمیشد از یک طرف معارف تقویه شده اولاد وطن مکتب نو را تحویل میگرفتند واز طرف دیگر به پوهاند وردک ارج گذاشته میشد ( این را میگویند مفکوره و ایدیولوژی ملی ) واز جانب دیگر روح شهید بی بی مهرو در طاق جنت آرام میبود.نه شود که روح شهید بی بی مهرو خشمگین گردد و خدا نا خواسته به جوانی وزیر معارف کدام ضرر رساند. حتی میتوان گفت که چنین عمل ناجوانمردانه و غیرعادلانه خداوند(ج) را نیز ناراض میسازد.
باید اضافه کرد که این عمل وزیر معارف به قهرمانی های حفیظ الله امین که شهر زیبای جلال آباد را تلون شار ساخته بود زیاد شباهت دارد . امروز ما نه تلون داریم ونه تلون شار.هر چیز به اصل خود رجعت میکند. این است که با مسایل ملی نباید بازی کرد.
5- اصل اجتناب از خود محوری و خود پسندی:
مقصد ازاین اصل احترام به اندیشه و مقام والای انسانی اپوزیسیون و نماینده های مردم بخاطر رجحان منافع ملی بر منافع شخصی است.
6- اصل صلح و آشتی ملی :
این اصل تفکر ملی درمقطع زمانی فعلی خیلی ها مهم است و ارزش حیاتی دارد.تمام گروه ها و احزاب و اشخاص انفرادی  با وجود داشتن تضاد و نظریات مختلف روی بعضی از مسایل که با یکدیگر دارند بنابرداشتن عقاید وتفکر ملی میتوانند با داشتن اراده نیک در زیر چتر ایدیولوژی ملی جمع شوند ، این جاست که تضاد های شان آشتی پذیر گردیده با هم صلح و آشتی می نمایند البته نه آن گروه ها، احزاب واشخاص انفرادی که بنابر تعلقات و وابستگی  ضد ملی شان با خارج فاقد باوروایدیولوژی ملی اند. تضاد با آنها آشتی نا پذیر بوده تنها بعد از اظهار ندامت اجازه دارند تا با ترک خشونت منحیث یک شهروند عادی بدون دخالت به امور سیاسی در جامعه ذوب گردند.
هموطنان شرافتمند ، قلم بدستان ، متفکرین عرصه های فلسفه ، سیاست ، حقوق و اقتصاد! این است شمه از نظریات بنده پیرامون ایدیولوژی ملی که از فکرقاصرم تراوش نموده و خدمت شما تقدیم گردید. آرزومندم با بزرگواری تان نا رسائی های آنرا اصلاح نموده با اندوخته های گرانبهای تان آنراغنا بخشیده در توسعه ، انتشارو تبلیغ آن مخصوصا در بین جوانان آینده ساز وطن اشتراک مساعی نمائید تا مسایل ملی خود را درک کرده اشتباهات نسل ما و نسل های گذشته را تکرار نه نمایند.
                               و من الله توفیق
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

مجریان زن افغانستان از 'نمایش سر برهنه و آرایش غلیظ' منع شدند

به روز شده:  17:14 گرينويچ - 12 فوريه 2012 - 23 بهمن 1390 بی بی سی
وزیر فرهنگ افغانستان در سالهای گذشته از سوی نیروهای سنتی تحت فشار بوده تا قوانین سختگیرانه تری را بر رسانه ها اعمال کند.
وزارت فرهنگ افغانستان به مجریان زن در تلویزیون‌های این کشور دستور داده است که حجاب اسلامی را رعایت کنند و از آرایش غلیظ بپرهیزند.
وزارت فرهنگ با انتشار یک ابلاغیه رسمی از رادیو دولتی افغانستان، دستور داده است که مجریان زن در تلویزیون‌ها باید "اخلاق اسلامی و فرهنگ ملی" را رعایت کنند.
در بخشی از این ابلاغیه که در سایت آژانس باختر، خبرگزاری رسمی دولت افغانستان نیز منتشر شده، آمده است: "از همه شبکه های تلویزیونی جدا خواسته می شود تا از نمایش سربرهنه و آرایش غلیظ خانم های گوینده جلوگیری بعمل آرند".
در ده سال گذشته دهها رسانه صوتی و تصویری در افغانستان ایجاد شده و شمار زیادی از زنان نیز در این رسانه ها کار می کنند.
تلویزیونهای خصوصی که در ده سال گذشته در افغانستان ایجاد شده، برنامه های سرگرم کننده زیادی دارند.پخش، سریالهای هندی، ترکی، کره ای، آمریکایی و ایرانی، در کنار برنامه های پخش آهنگهای درخواستی، آشپزی و برنامه های ویژه بانوان و کودکان، از برنامه هایی است که بیشترین بخش از اوقات این رسانه ها را بخود اختصاص داده است.

رسانه های تصویری تاکنون بی توجه به فشارهای دولت و نیروهای محافظه کار، به کار خود ادامه داده اند.کمتر شبکه تلویزیونی را در افغانستان می توان یافت که برنامه خبری نداشته باشد، مجری خبر همه تلویزیون ها روسری (چادر) دارند. اما پوشش خانم های مجری شماری دیگر از برنامه های سرگرم کننده این تلویزیونها، اندکی راحت تر است و در مواردی ممکن است مجری بدون روسری نیز دیده شود.روحانیون و نیروهای محافظه کار و سنتی، همیشه از برنامه های تلویزیون های خصوصی انتقاد کرده اند.
این طیف از جامعه افغانی با پخش سریالهای خارجی و شماری از برنامه های سرگرم کننده مانند برنامه "ستاره افغان" که به رقابت استعداد های آواز خوانی اختصاص دارد و از تلویزیون طلوع پخش می شود نیز مخالف اند.اما رسانه های تصویری تاکنون بی توجه به چنین فشارهایی به کار خود ادامه داده اند.نیروهای محافظه کار نیز به فشارهای مختلف به وزارت اطلاعات و فرهنگ ادامه داده اند تا این وزارت را به اعمال قوانین سختگیرانه تری در مورد رسانه های تصویری وادار کند.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان