نویسنده : فاروق ثواب
عایشه حبیبی چهارده ساله بود که برای شکار کبک های کوهی تفنگ بر شانه، عقب پدر و برادر خویش تا و بالا میدوید. او نمی دانست که این تفنگ تا حالا که پنجاه سال عمر دارد، آزین بر و دوش او می شود و با این وسیله نه تنها کبک و آهو، شکارمیکند، بل به مصاف میرود ناخوانده، ملا می شود، بدون حربی پوهنتون و ارکان حربی، قوماندان می شود.
قوماندان کفتر برای هرکس غیر قابل باور است، اما او را در فلم مستند افغانستان: انتخاب زنان»
« به یک واقعیت عینی مبدل میسازند. بیننده در این فلم شاهد کارنامه های دو زن هست
یکی قوماندان کفتر، زن قوی هیکلی که لباس فراخ، ساده و سیاه میپوشد و به لهجه دری روستایی صحبت می کند و دیگری حبیبه سرابی زن میان سالی که لباس اداری می پوشد، به زبان های دری کابلی و انگلیسی صحبت می کند و والی بامیان است.
فلم «افغانستان: انتخاب زنان» توسط حاجا لهبیب فلمساز الجزایری الاصل بلجیکی ساخته شده است. او در مستند سرگرم کننده اش که پر از لحظات دیدنی زنده گی این دو زن است، می خواهد قضاوت غربی را که افغانستان سرزمین زن ستیزی است، زیر سوال ببرد.
ولسوالی نهرین، درۀ خشک و صعب العبوری در ولایت بغلان است و قوماندان کفتر پادشاه آن میباشد. گویا او، اسب سوار چابک و تیز تازوجسورهم میباشد. او خود را چنین معرفی می کند: قوماندان کفتر!هستم. من و نفرهایم در اینجا در خط اول خدا گفته افتاده ایم ، ببینم که چه می شود:
او زن ساده است. وقتی با حبیبه سرابی در هنگام تهیه فلم آشنا شد، ازاو پرسید
- در بامیان چه کار میکنی؟
- به دعوا و جنجال های مردم رسیده گی میکنم
-... تو والی هستی؟
- نه، بابا، خادم کار و بار مردم هستم
در وجود قوماندان کفتر، ساده گی یک زن روستایی، خشونت یک قوماندان و ایمان یک مسلمان جمع شده است. او نماز میخواند، فرمان می راند، خوشی می کند، با خشم و خشونت امر و نهی میکند. یک انسان خود رأی و قانون گریز است. او خود را در نمای یک زن مرد افگن می نمایاند. دنیای او فقط به اندازه یک دره یی است که نهرین نام دارد. او پروای آن را ندارد که در آن سوی دره، کی حاکم است، او دو سال قبل حاضر نبود تجهیزات نظامی اش را به دولت تسلیم نماید و خط اول را رها کند، اما بالاخره به این کار راضی شد و دولت هم برایش ساختن چند باب کلینیک و مکتب را در نهرین وعده داد.قوماندان کفتر اکثر افراد را با حرکات و سکناتش، مجذوب خود می سازد
خارجی ها همواره سعی داشته اند که جنگ افغانستان و جنگجویان افغان را رومانتیزه کنند. در این فلم نیز شاهد چنان روشی هستیم. قوماندان کفتر برای فلمساز 39 ساله بلجیکی، نسخه مونث قوماندان مسعود است، گویا هر دوی آنها ادامه چریک های قرن بیستم آمریکای لاتین اند
حاجا لهبیب لیسانس ژورنالیزم و ارتباطات از پوهنتون بروکسل، با تجارب چند سفر کوتاه مدت به افغانستان آمده، فلم میسازد. قوماندان کفتر و والی سرابی، دو زن حاکم در منطقه مربوطه خود هستند
قومندان کفتر، مبارزات مسلحانه خود را در برابر لشکر کشی های طالبان، به طرفداری از حکومت مجاهدین شکل داد. او حکایت میکند که من در دوره جهاد در کنار برادرزاده ام ایستادم و سلاح برداشتم. درآن زمان بیست و دو سال داشتم. شوهرم از اول تا حالا مرا تشویق و حمایت کردقوماندان کفتر در زمان جنگ با طالبان از سوی آمر مسعود که وزیردفاع دولت وقت بود. حمایت مالی می شد و از لحاظ ممر وجنگ افزارهای نظامی تمویل می گردید. او درآن وقت حدود ۶۰۰ سرباز داشت. قوماندان کفتر مکتب نرفته، ولی مدرسه دینی خوانده است. او میگوید که روابط من با دولت خوب است، ما ازسوی دولت به لوی جرگه عنعنوی و سایر مجالس بزرگ دعوت شدیم و می شویم. ولی دولت مصارف ما را نمی دهد. ساحات تحت حاکمیت من، بیش از دوهزار خانه است که مصارف سربازانم را از طریق عشر، ذکات و مساعدت هاتمویل می کنند. او گزارش میدهد که حالا بیش از چهل سرباز دارد و فرماندهی آن به عهده حاجی وزیر پسر کلان خانم کفتر است. آنها مقابل مخالفین دولت مبارزه می کنند واز دولت مرکزی حمایت می کند. میگوین که دولت در این اواخر قصد داشته که او را بحیث رئیس امورزنان ولایت بغلان مقرر نماید، اما اوقبول نکرد. او میگوید: من شش پسر و دو دختر داشتم که ازجمله شش پسر دوتن آنان درهمین جریان تحولات کشته شدند وچهار تن دیگر آنها زنده هستند که کلان شان حاجی وزیر است. او همه کارها را کنترول می کند، حالا زخمی است. من با اعضای خانواده و اقاربم در ولسوالی نهرین وحوزه سنجان (قریه ده مرده، قریه گاوی ها، قریه ده بزه و قریه توری) زندگی می کنم.
برخی مردم بغلان از قوماندان کفتر شکایت دارند که نیروی او نیز در چور و چپاول آل و مال مردم و اختطاف ها دست دارد. آری، قرار معلوم، اگر نیروی او دولتی می بود، از دولت معاش میبرد، تابع قانون میبود. آنها خود را بر مردمان روستایی آن محلات تحمیل نموده، از آنها به نام عشر و ذکات، جزیه می گیرند. مردان قلدر تحت نام یک زن از دو دهه به این طرف این نمایشنامه بگیر و ببند را ساخته اند. اگر چنین نمی بود، حالا حد اقل در صفوف افراد مسلح قوماندان کفتر یک خیل کبوتران کاغذی نیز از میان زنان نیز حضور میداشتند، ولی این همه زاغ ها و کلاغ های سیاه زیر رهبری یک کفتر، خیلی سوال برانگیز است. قلدران از نام ارزشمند زن برای گروگان گیری، چاپیدن ها و اختطاف ها، سوء استفاده میکنند. زنان با درد و با درک نباید وسیله اهداف شوم پاتکی های طفیلی و رهزنان و غنیمت گیران قرار گیرند. این مبارزه و مقاومت او که تنظیم جمعیت اسلامی به انتقام گیری های خویش علیه حزب اسلامی در آن ساحه و منطقه ادامه میدهد، با منافع و مصالح زنان هیچ رابطه ندارد. نام از ما و کام از دیگران است.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان