آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, December 6, 2011

فرشته نجات، در کسوت جنرالی

                                              
فاروق ثواب
او، شصت و سه سال قبل از امروز در سنه 1327 خورشیدی، چشم به دنیا گشود. در ساحه باغ نواب شهر کهنه ( کابل قدیم)، در دامان یک خانوادۀ منور و نامور از تبار سرداران ولسوالی معروف قندهار.
پدرش سردار محمد صدیق خان، سالیانی والی قندهار، فراه و هرات بود. مدتی ریاست سره میاشت و سمت شاروالی کابل را نیز به عهده داشت.
مادرش که مکتب امانیه خوانده بود، دختران را درس می داد و به فراگیری هنر برادر خویش، استاد برشنا، نقاش زبردست کشور، عشق می ورزید.
این خاتون روشنفکر در رواق  خانواده خویش شش شمع به نام های ذکیه، فهیمه، مستوره، سهیلا، صدیقه و آمنه روشن کرد. سردار صاحب به آرزوی پسر بود. پسر را وارث نام و نشان و ادامه دهنده راه و رسم پدر میدانست. ولی، خداوند بازهم چلچراغی را به کلبه و کاشانه آن ها عنایت کرد که او را سهیلا نام نهادند. سهیلا مایه فخر و مباهات پدر شد. نام پدر را تخلص برگزید و منحیث انسان نیکوکار چنان زیست و به درد و آلام مردم شتافت که والدینش همواره دعای خیر و آمرزش بردند.
سهیلا صدیق یکی از دو دگرجنرال اناث در اردوی کشورهای منطقه است که به این قله شامخ نظامی رسیده و با همت و درایت عالی توانسته بر این تلقینات پوسیده که زنان مخلوق عاجز و ناتوان اند، خط بطلان بکشد. وقتی من از بابت تهیه مصاحبه به سراغ جنرال سهیلا به شفاخانه اکادمی طبی رفتم، او را با کلاه و چپن سفید که سمبول صلح و صفا، صداقت و شفقت است، ملبس یافتم. او برای عملیات آماده گی می گرفت و در تکاپوی نجات انسان از هیولای مرگ بود. از ناگزیری وعده به فردا نهادم. من دیدم که تیغ ها و کارد های تیز و بران در صورتی که در دست قاتل و قصاب و جلاد نباشد، وسیله نجات انسان شده می تواند.
جنرال سهیلا صدیق بیست و دو سال قبل، در سال 1368طی یک مصاحبه با خانم لیلای لیدا خبرنگار مجله وزین سباوون گفته بود:  " پیر و کرکری شده ام، ولی هنوز خود را پیرنمی دانم، در کار با دیگران مسابقه میدهم "
 او در پاسخ به سوال دیگر یلدا که چند سال دیگر به همین توانمندی کار خواهید توانست، گفته بود: " من ناشکن هستم، دو سال دیگر خوب کار می توانم، بعد از آن خدا مهربان است " دو دهه گذشت و جنرال سهیلا هنوز همان سهیلایی است که دیده بودی، قامت رسا، چشمان نافذ، دستان گرم، سلام و کلام خوش، جوش و جاذبه کار در دل.
خواهران سهیلا صدیق، ذکیه جان معاون لیسه ملالی و فهیمه جان معلم لیسه زرغونه شهر کابل حالا در ایالات متحده امریکا با خانواده های خویش زنده گی دارند. مستوره عزیز سلطان دارنده تحصیلات عالی به سویه ( PHD ) در رشته نسایی- ولادی، فعلاً در امریکا زندگی میکند.آمنه، صدیقه جان که دارنده دیپلوم PHD استاد دیپارتمنت ساختمانی انستیتیوت پولی تخنیک کابل بود، از اثر مریضی که عاید حالش گردید، سال های قبل در کابل فوت نمود. خواهر خردش با خانواده خویش در آسترالیا زندگی دارد،
سهیلا صدیق سال 1345 خورشیدی محصل سال دوم فاکولته طب کابل بود که از اثر دعوت بورس های تحصیلی اتحاد شوری وقت، به مسکو رفت و شامل انستیتیوت طب اول مسکو شد و در سال 1353 منحیث دوشیزه پیشگام با نمرات و نتایج عالی به اخذ دیپلوم PHD در رشته جراحی عمومی فارغ التحصیل و به کشور بازگشت و کمر خدمت به وطن بست.
وقتی او به افغانستان برگشت، زمان زمامداری سردارمحمد داوود خان شهید بود. وزارت صحت عامه وقت او را بنابر ضرورت و لزوم دید مقامات به طور خدمتی به شفاخانه شهید محمد داود خان ( اکادمی علوم طبی اردو/ چهارصد بستر) معرفی نمودند. او در اجراآت وظایف محوله از خود چنان شایسته گی، لیاقت و کفایت کاری تبارز داد که طرف توجه رهبری شفاخانه متذکره قرارگرفت. ریاست شفاخانه از طریق وزارت دفاع ملی خواستار ادامه کار او شدند. اخیرالامر، سهیلا صدیق حسب تعدیل رتبه از ملکی به نظامی به رتبه جگتورن، خدمتگار دایمی مردم در بخش نظامی شد. او منحیث داکتر متخصص جراحی، پله های نردبان نظامی را یک پی دیگر درنوردید. سرانجام در زمان حکومت جمهوری افغانستان به رتبه برید جنرالی ارتقا کرد و به مناسبت هشتم مارچ سال 1380 خورشیدی به رتبه دگر جنرالی صعود نمود. جنرال سهیلا صدیق در زمان حکومت مؤقت به ریاست جناب حامد کرزی، به تاریخ 8 حوت در پست وزیر صحت عامه افغانستان عضو کابینه شد و بعد در دوره حکومت انتقالی مؤرخ 25/1/1384 در بست خارج رتبه منحیث وزیر مشاور ریاست جمهوری در امور صحی پذیرفته شد که تا حالا به این وظیفه خویش ادامه می دهد. جنرال سهیلا صدیق که سی و شش سال عمر عزیز خویش را در خدمت مردم وقف نموده است، بنابر گرفتاری های زیاد تحصیلی و اشتغال، ازدواج نکرد. پوهاند سهیلا صدیق متخصص جراحی عمومی طی مدت کارخویش در بیش از 2000 عملیات مختلف جراحی بطنی فعالانه سهم گرفت. کار اختصاصی او دوختن طحال (تلی) است که دراین کار ید طولا و قابلیت بی همتا دارد. با جرأت مسلکی و عشق به حیات انسان کار کرده، با کارد های تیز جراحی، حیات صدها انسان را از خطر مرگ نجات بخشیده است. او به کار خود می بالد و نجات دادن انسان را از عذاب دردها در زمره عبادات محسوب می نماید. او می گوید که من اولین عملیات خود را از اپندکتومی آغاز کردم، در کار خود هرگز به مسایل سیاسی، تعصب و تبعیض تمایل نداشتم و ندارم. وصایای والدین به خصوص پدرم هنوز در گوشم طنین دارد که به همه افغانستان تعلق دارید، افغانی فکر کنید. افغانی کار کنید.
او در بدترین شرایط خونین که غریو راکت ها از بام تا شام دلهای شهروندان کابل را به لرزه می انداخت. در و دیوار و برج و باروی شهر را می کوفت و ویرانه می ساخت و هرکس با کوله باری از این شهر فرار میکرد، شجاعانه و عاشقانه در کنار مردمی که جز صبر، دیگر هیچ راه و چاره نداشتند، با استواری و متانت ایستاد. مدعیان دروغین خدمت به بشر، شهروندان را با خمپاره ها دریدند. سهیلا صدیق، اجساد تکه و پاره می دوخت و مرهم می نهاد. او که وسیله حیات دوباره بود، به پاس خدمات شایسته، حایز نشان ها و مدال های افتخاری، ستوری، درجه اول، درجه سوم، ښه خدمت، شجاعت، سید جمال الدین افغان و... گردید.
سهیلا صدیق  از خاطرات خود میگوید:
وقتی من از مسکو PHD خود را آوردم، مادرم به من یک قاب ساعت بخشش داد که هرگز یادم نمی رود. خداوند او را بیامرزد، مقام روح و روان او جنت فردوس باشد، تحفه او برایم خیلی مشوق و با اهمیت بود، بالاتر ازهر تقدیرنامه و مدال.
او به زبان های دری، پشتو و روسی تسلط دارد. به اکثر ولایات کشور سفر نموده، با مردم و کشورخود آشنایی دارد. به کشور های ایالات متحده امریکا، روسیه، چین، عربستان صعودی، ایران، اندونیزیا، آلمان و هنگری سفر های رسمی کاری و تحصیلی نموده، یک شخص جهان دیده است. از همکاران او می توان از داکتر صاحبان محترم رامکی، موسی وردک، رحمان، صبور، نورالله و طغیان نام برد. شانه های او مزین با کرچ و شمشیر است.
او حالا هم مشاور ریاست جمهوری در امور صحی می باشد، او بازهم بنابرعلاقه مفرطی که به کار مسلکی خود دارد، به شفاخانه اکادمی علوم طبی اردو میرود و در عملیات های جراحی سهم می گیرد.
جنرال سهیلا صدیق در پاسخ به این سوال که موقف و مقام زن در نظام موجود چگونه است؟ توضیح داد: انصافاً که حالا زن، خیلی قابل قدر شده، به مقامات رهبری و تصمیم گیری راه یافته، دولت در صدد ارتقای توانمندی و ظرفیت های زنان است. زنان را در صفوف اردوی ج.ا.ا خیلی ارج می گذارند و قدر میدهند. روی همرفته زمینه ها و فرصت های خوب برای رشد و رفاه زنان فراهم شده است. حالا دیگر وقت آن است که زنان با حضور و مشارکت فعال خویش در همه عرصه های زندگی نقش خویش را ایفا نمایند. دیگر منتظر کمک های سخاوتنمدانه نباشند، متکی به خود شوند. درک و احساس اعتماد و اطمینان به خویشتن را در خود بپرورانند.
                                                                                   
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/                              آوای زنان افغان