آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, October 6, 2011

اعتراض سیمین بارکزی

                                          
ازاعتصاب غذائی سیمین بارکزی چهار روز گذشت
چهارشنبه 13 میزان 1390 ساعت 19:33 سنجر سهیل وقتی خبر اعتصاب غذایی سیمین بارکزی را خواندم، گریستم و تلخ گریستم. چطور می‌توانستم از گریه‌ام جلوگیری کنم، زیرا مادری از تبار مادران این سرزمین چندان از ناخلفی فرزندانش به ستوه آمده که اکنون به  اعتصاب غذایی رو می‌آورد و لب به غذا نمی‌زند تا فرزندانش بدانند که خلاف می‌کنند و مادرشان را ناراحت کرده‌اند
یادم می‌آید وقتی که کودک بودم گاهی با مادرم قهر می‌کردم، اما با گذر زمان قهرکردن جای خودش را به عطوفت بی‌پایان و عشق عمیق جایگزین می‌کرد که نمی‌توانم آن را با هیچ رابطه‌ای در این دنیا مقایسه کنم. امروز که گاهی فرزند خودم را می‌بینم که با مادرش قهر می‌کند، می‌دانم که حتا قهر او با مادرش، از روی عطوفت است؛ کودک قهر می‌کند، تا عطوفت و توجه بیشتر مادر را به خواسته‌ها و تمایلاتش معطوف کند، اما هیچ ندیده‌ و نشنیده‌ام که مادری با کودکانش قهر کند. مادر هیچ‌گاهی قهر نمی‌کند و هیچ‌گاهی برسر کودکان خودش خشمگین و عصبانی نمی‌شود، حتا قهر و عصبانتیش توام با عطوفت، مهربانی و عشق است 
رنج‌ها و سختی‌های سرزمین بلاکشیده‌ی ما، بازتات کوچکی از  رنج‌ها و دردهایی است که مادران مان در خانواده‌های ما تحمل کرده‌اند. مادران ما هرچند به لحاظ جایگاه مادری،  با دیگر مادران جهان تفاوتی ندارند، اما به لحاظ سختی‌ها و دشواری‌هایی که برای بزرگ کردن و تربیت کردن ما کشیده‌اند، متفاوت‌تر از اکثر مادران بقیه نقاط جهان‌اند. به این خاطر مادران ما قهرمان‌ترین و شجاع‌ترین مادران دنیا‌اند.
نسل ما در گرماگرم حوادث و جنگ با انواع سختی‌ها و دشواری‌ها روبرو شد، با این حال کمتر از گرسنگی جان سپرد. کمتر از سرما مرد، کمتر از بی‌پناهی مرد، زیرا ما مادران شجاع و بزرگ داشتیم. آنها گرسنه ماندند تا ما از گرسنگی نمیریم، آنها از سرما مردند، اما ما زنده ماندیم و آنها بی‌پناه ماندند، ولی ما به جایی و مکانی رسیدیم

امروز اما همین نسل، اکثریت همین نسلی که از میان دود و خاکستر و عمدتا با پشتوانه‌ی عظیمی از عطوفت و مهربانی‌های مادران خود به این جایگاه رسیده‌اند، همه‌ای آن روزهای سخت و دشوار را فراموش کرده‌اند و سنگ نا مهربانی بر سینه‌ی آن موجود سترگ و عظیم می‌کوبند. آروزهای او را نابود می‌کنند و چندان ناخلف شده‌اند که حتا در نتیجه آرا و نظر دیگران نسبت به او  دخالت می‌کنند.
سیمین بارکزی حق دارد که اعتصاب غذا کند. او به عنوان نماینده تمام  مادران این سرزمین جورکشیده حق دارد تا اعتراض کند و به ناخلفی فرزندان خودش شاکی باشد. او حق دارد تا بگوید که این همان فرزندانی نیست که او و دیگر مادران این سرزمین برای این روز تربیت کرده‌اند. اینها فرزندان خلف و وفادار به ارزش‌های مادری نیستند. این فرزندان، اندرزها و نصایح مادران خود را فراموش کرده‌اند. این فرزندان رنج‌های مادران خود را ندیده می‌گیرند، همان مادرانی که پیوسته می‌خواستند آدم‌های صادق راستکار و وفادار به ارزش‌های انسانی و قانون تربیت کنند
سیمین بارکزی نماینده‌ی اعتراض و ناخشنودی چندین قرن نارضایتی مادران این سرزمین است. او حق دارد بپرسد و اعتراض کند. او حق دارد که گرسنگی بکشد و اعتراض کند. او حق دارد که خشگمین شود و اعتراض کند. هم‌چنان که هر مادری می‌تواند بالای کودک خود قهر شود و اعتراض کند، زیرا می‌دانیم که این اعتراض و این خشم نه از روی خودخواهی، غرور، تکبر و فربیکاری است، بلکه از روی عطوفت، عشق و انسانیت است. او به این خاطر نماینده‌ی مادران این سرزمین است که با روی آوردن به اعتصاب غذایی می‌خواهد روزهایی را به خاطر ما بیاورد که مادران مان به خاطر ما گرسنگی کشیدند و آهی نکشیدند
ممکن است در طول تاریخ صد سال اخیر در این سرزمین میلیون‌ها مادری همچون سیمین بارکزی اعتراض کرده باشد. اما ما فرزندان ناخلف به خاطر سنت، مردانگی و غرور، به اکثریت این اعتراض‌ها فرصت حضور و ابراز وجود ندادیم و نگذاشتیم که این اعتراض‌ها از چهاردیواری‌های ساخته‌ی دست خودمان فراتر برود. اما سیمین بارکزی از جنس آن دست از مادران نیست که بتواند اعتراض خود را در محدوده‌ی چهاردیواری‌ها محدود کند. او توانایی، جسارت و شهامتی فراتر از اینها دارد. او نماینده‌ی اعتراض و نارضایتی چندین‌قرنه‌ی مادران این سرزمین است. او صدای اعتراض تاریخ مادران ما در طول تاریخ است.
سیمین حق دارد، اعتراض کند. او نماینده‌ی اعتراض قرن‌ها سکوت مادران این سرزمین است. او حق دارد بپرسد که چرا تا زمانی که ما به او نیازمندیم مادر خطابش می‌کنیم، اما وقتی بزرگ شدیم به عنوان «زن» و «ضعیفه» در چهار‌دیواری خانه زندانی‌اش می‌کنیم و حقش را از وی می‌گیریم. او حق دارد اعتراض کند و حقش را طلب کند. او مادر من است، مادر این سرزمین است، مادر همان‌هایی است که امروزه حقش را از وی گرفته‌اند و دیگرانی را به جایش نماینده‌ی مردم ساخته‌اند که چنین حقی را ندارند و چنین حقی را از فرزندان این سرزمین بدست نیاورده‌اند. او را فرزندان وفادار به ارزش‌ها، انسانی به عنوان نماینده خودشان در خانه ملت این سرزمین انتخاب کرده‌اند، تا از امیال، آرزوها و خواست‌های شان نمایندگی کند. اما ما این حق را از وی گرفته ایم، ما نمی‌گذاریم او این وظیفه را انجام دهد، زیرا فرض می‌کنیم که او «ضعیفه»‌ای است که نباید «چنین کارهایی» را انجام دهد.
تاریخ، سیمین را به یاد خواهد داشت و هزاران مادر دیگری از این سرزمین و از جنس سیمین، روزی و روزگاری صدای اعتراض خود را بلند خواهند کرد و بر ناخلفی فرزندان‌شان اعتراض خواهند نمود. سیمین سمبول جاویدانه آغاز این مبارزه است و تاریخ به یاد خواهد داشت که دیگر مادران این سرزمین، کودکان ناخلف و متمردی چون ما را به دنیا نخواهد آورد و تربیت نخواهد کرد
در پیشگاه این زن بزرگ به زانو  می‌نشینم و او  را ستایش می‌کنم. سلام بر تو سیمین و بر تمام مادران این سرزمین که ما فرزندان ناخلف از آموزه‌ها و آرزوهای تو سرپیچی کردیم و گمراه شدیم و به قول شاعر توانا و ارجمند نسل من سید ابوطالب مظفری:
مادر سلام! ما همگی ناخلف شديم
در قحط سال عاطفه‌هامان تلف شديم
مادر سلام! طفل تو ديگر بزرگ شد
اما دريغ کودک ناز تو گرگ شد
مادر! اسير وحشت جادو شديم ما
چشمی گزيد و يکسره بدخو شديم ما
مادر! طلسم دفع شر از خوی ما ببند
تعويذ مهر بر سر بازوی ما ببند
ای ماه ما پلنگ شديم و تو سوختی
ما صاحب تفنگ شديم و تو سوختی
خواننده گرانقدر:
آدرس آوای زنان افغان قرار ذیل است
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/

برنامه آموزشی سه ماهه برای خبرنگاران زن

                                        

بر افزايش برنامه هاى آموزشى خبرنگارى براى زنان تاکيد شد
By زرغونه صالحى on Oct 6, 2011 - 17:35
شهر کابل (پژواک،١٤ميزان٩٠): رقم خبرنگاران زن در ولايات، نسبت به مرکزکم بوده و به برنامه هاى آموزشى بيشتر براى رفع اين معضله نياز است.
اين مطلب را معصومه محمدى مسوول موسسه اجتماعى- فرهنگى تساوى، امروز(١٤ميزان) در محفل فراغت ١٠ تن از ژورنالستان، از برنامۀ سه ماهه آموزشى خبرنگارى در کابل بيان داشت.
موسسۀ اجتماعى- فرهنگى تساوى، يک نهاد غيردولتى درامورزنان بوده و يکسال قبل تاسيس گرديده است.
مسوول اين موسسه، بر موجوديت خبرنگاران زن درجامعه تاکيد نموده، گفت که خبرنگاران زن به خصوص درعرصۀ گزارشدهى دربخش زنان، نقش عمده را بازى مى کنند؛ چونکه ميتوانند مشکلات زنان را بهتر وخوبتر منعکس سازند. 
وى افزود که آنان دراين برنامه، ده تن از محصلين و دختران خبرنگار را در برنامۀ آموزشى سه ماهۀ فن گزارش نويسى در بخش زنان، عکاسى و ويبلاک نويسى آموزش داده اند.
محمدى گفت: با آنکه آمار دقيق از خبرنگاران زن، درسطح کشور وجود ندارد؛ اما معلوم ميشود که رقم خبرنگاران زن در ولايات، بسيار کم است.
 منبع،  گفت که درنظردارند همچو برنامه هارا در ولايات نيز روى دست بگيرند.
آمار دقيق از خبرنگاران زن درسطح کشور وجود ندارد؛ اما حفيظ الله بارکزى رييس اتحاديۀ ژورنالستان و خبرنگاران افغان گفت که درنزد آنان، ٨٢٥ خبرنگار و نويسندۀ زن درمرکز و ولايات کشورثبت و راجسترمى باشد.
وى نيز به راه اندازى برنامه هاى آموزشى براى خبرنگاران تاکيد نموده، به آژانس خبرى پژواک گفت که زنان خبرنگار درکشور، نياز به همچو برنامه هاى آموزشى دارند.
دين محمد مبارز راشدى معين نشراتى وزارت اطلاعات و فرهنگ که در برنامۀ امروزى شرکت داشت، نقش زنان را درعرصۀ خبرنگارى مهم خواند و افزود که زنان، در بخش خبرنگارى نسبت به بخش هاى ديگر، موفق اند و نياز است که براى موفقيت هاى بيشتر آنان، برنامه هاى آموزشى در کشور افزايش داده شود.
وى نيز گفت که رقم زنان ژورنالست در ولايات، به نسبت ناامنى ها و مشکلات فرهنگى و اجتماعى، کم است و نياز به راه اندازى همچو برنامه ها در ولايات نيز مى باشد.
راشدى اظهار اميدوارى کردکه برنامه هاى آموزشى طويل المدت براى تربيۀ خبرنگاران زن، روى دست گرفته شود. 
مريم صافى محصل سال اول پوهنځى روانشناسى پوهنتون کابل که دراين برنامه، فن خبرنگارى را آموخته است  گفت: ((به خبرنگارى علاقۀ زياد داشتم و ميخواهم که از اين بعد، گزارش هايى دربخش زنان را تهيه کنم.)) 
وى از ساير خبرنگاران زن خواست که در بخش زنان، گزارش تهيه نمايند.
فرشته متعلم صنف ١١ لسيۀ سيد الشهداى کابل گفت که دراين کورس، شيوۀ گزارشدهى را ياد گرفته است.
وى افزود که ميخواهد ازطريق گزارش هايش، زنان و دختران را به سياست تشويق نمايد.
 http://voiceofwomenafg.blogspot.com/