آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, September 19, 2011

ارسالی : میم. آریانا

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید و مراحل آن را طی کنید باورنکردنی است چند بار امتحان کنید
  click on link bellow and follow

هیلاری کلنتن و حنا ربانی گهر

                                              

هیلاری کلنتن با حناربانی گهر سه و نیم ساعت در مورد مبارزه با تروریزم صحبت کرد

28.06.1390 رادیو آزادی
سخنگوی وزارت خارجهء امریکا ویکتوریا نولاندمی گوید وزیر خارجهء آن کشور خانم هیلاری کلنتن با همتای پاکستانیش در نیویارک ملاقات نمود. وی در جریان این ملاقات که سه ونیم ساعت دوام کرد، مسایل «خیلی اساسی» را به طور «خیلی واضح و روشن» بیان کرده است.
به گفته، ویکتوریا نولاند همهء صحبت های هیلاری کلنتن به دور مسایل مربوط به مبارزه با تروریزم می چرخید.

یک مقام ارشد وزرات خارجهء امریکا که ازافشای نامش خودداری کرده است، به خبرنگاران گفت، این صحبت از گروپ طالبان شبکهء حقانی آغاز شده، به همین مساله پایان یافت. واشینگتن شک دارد که حکومت پاکستان از این شبکهء تروریستی حمایت می کند.

آژانس خبری رویترز می نویسد:
به روز سه شنبهء گذشته بر سفارت امریکا و برخی تاسیسات دیگر در کابل یک حمله صورت گرفت که در جریان آن 15 تن کشته شدند.
مقامات می گویند، این رویداد، فضای ملاقات قبلاً برنامه ریزی شده وزرای خارجه را تغییر داده، آن را از اندازهء تخمین شده، طولانی تر ساخت.

در این ملاقات که در حاشیهءاجلاس عمومی سازمان ملل متحد در نیویارک صورت گرفت، وزیر خارجهء پاکستان خانم حنا ربانی کهر به هیلاری کلنتن گفت، پاکستان به اندازهء کافی این حمله را نکوهش کرده است و تروریزم یک تهدید برای پاکستان نیز به شمار می رود.

یک مقام ارشد وزرات خارجهء امریکا می گوید:
«به خاطر اقدامات بر ضد شبکهء حقانی به پاکستان نیاز مبرم دیده می شود. شبکهء حقانی برای پاکستان نیز خطر دارد. اینک وقت آن رسیده است تا پاکستان بر ضد آن اقدام کند.»

سفیر امریکا در اسلام آباد کامرون مونتربه طور واضح گفته است:
«شواهد و اسنادی وجود دارد که نشان می دهد، حکومت پاکستان با افراطیون شبکهء حقانی در ارتباط است.»
وی نیز شبکهء حقانی را به دست داشتن در حملات اخیر کابل متهم ساخت. مقامات امریکایی می گویند در صحبت وزرای خارجهء دو کشور مسالهء اسناد موجود در این رابطه مطرح نشده است.
  
آژانس خبری فرانس پرس می نویسد:
امریکا از مدت ها به اینسو از پاکستان خواسته است تا بر ضد شبکهء حقانی اقدام کند. امریکا شک دارد که شبکهء حقانی از حمایت (
ISI) یا سازمان استخبارتی پاکستان بهرمند می باشد.

نظریات و اظهارت اخیر تنش ها موجود در روابط  بین این دو متحد در امر مبارزه با تروریزم را نشان می دهد. زمانیکه نیرو های خاص امریکا در نزدیک اسلام آباد در شهر ایبت آباد برای کشتن اسامه بن لادن عملیاتی را انجام دادند، در روابط بین دو این کشور تنش های به وجود آمد.

تصور می شود که شبکهء حقانی در حملات خونینی که در افغانستان صورت گرفته ، دست دارد. اکثراً شورشیان افراطی از سرحدات عبور کرده، بر نیرو های خارجی در افغانستان حملات را انجام می دهند.
 
آژانس خبری فرانس پرس می نویسد:
شبکهء حقانی که متحد نزدیک طالبان پاکستانی و افغان به شمار می رود، با شبکهء القاعده نیز ارتباط دارد، صرف در داخل افغانستان حملاتش را انجام می دهد.

خانم دای زینگر با مهارت تصویرکرده


کمپ پیروزی، افغانستان
فلم ساز امریکایی خانم کارول دای زینگر کارگردان فلم مستند کمپ پیروزی افغانستان
نمایش فلم مستند «کمپ پیروزی، افغانستان» در شرایطی در جهان آغاز شد که تابستان امسال، سپردن مسوولیت های امنیتی به نیرو های مسلح افغانستان آغاز شده، توانایی، کیفیت تعلیم و تربیه و سطج مهارت های مسلکی این نیرو ها را در امر تامین امنیت در افغانستان به آزمون خواهد کشید.

فلم ساز امریکایی خانم کارول دای زینگر با فلم مستند کمپ پیروزی افغانستان پروسهء تعلیم و تربیهء نیرو های مسلح افغانستان را در جریان سه سال تصویر کرده، بیش از 300 ساعت تصاویر را بار بار مشاهده و آن را در قالب فلم « کمپ پیروزی، افغانستان» ریخته است.

خانم کارول دای زینگر
54 سال دارد. وی استاد سینماتوگرافی در پوهنتون نیویارک است. خانم دای زینگر در فلم « کمپ پیروزی، افغانستان» مناسبات مسلکی و دوستی شخصی بین دو مرد، از دو گوشهء جهان مختلف جهان را تصویر می کند.

جنرال فیض الله سیار و مشاور امریکاییش دگروال مایکل شوت

جنرال فیض الله سیار و مشاور امریکاییش دگروال مایکل شوت کرکترهای مرکزی فلم را تشکیل می دهند.

یک جنگسالار بی رحم که کمپنی خصوصی امنیتی دارد و به برای تامین امنیت یک گروپ سرکسازی استخدام شده، کرکتر دیگر این فلم است.

خانم دای زینگر با مهارت تصویر می کند که چگونه همین جنگسالار به خاطر بلند بردن قیمت کارش، توسط افراد خود پلان حمله بالای همان گروپ سرکسازی را خود مسوولیت تامین امنیت آن را دارد، تنظیم کرده، منطقه را ماین گزاری می کند. این در حالیست که دختر همان جنگسالار در مکتبی درس می خواند که امریکایی ها آن را ساخته اند.

فلم « کمپ پیروزی، افغانستان» آزمون های را که در مقابل نیرو های امریکایی در افغانستان قرار دارد، تصویر کرده، به طور غیر مستقیم به مسالهء حقوق زنان در افغانستان نیز می پردازد.

موجودیت فساد در افغانستان نکتهء دیگریست که خانم دای زینگر به آن پرداخته است، وی در این مورد می گوید:
«مردم افغانستان خیلی هوشیار و زیرک اند. حتی آن هایی که سواد ندارند خیلی زرنگ بوده؛ به سرعت اوضاع و فضا را درک می کنند. زمانیکه شما را می بینند که می آیید و در مورد فساد حرف می زنید و می بینند که شما برای ساختن یک مکتب توسط یک (
NGO) به یک افغان فاسد پول خیلی هنگفت می دهید که او نصف آن را حیف و میل کرده، باقی آن را به یک شخص مفسد تر دیگر می دهد. به همین ترتیب پول دست به دست شده ودر آخر مکتب با مزد یک دالر در ساعت توسط خود مردم ساخته می شود؛ مردم دیگر شما را نیز از این حلقهء فساد بیرون نمی بینند.»

دشواری های مهاجرین عودت کننده و آن های که توسط طالبان در پاکستان با مزد 33 دالر درماه استخدام شده اند، در حالیکه اردوی ملی افغانستان دو چند این پول را برای سربازانش می دهد، نکات جالب دیگر این فلم اند.

خانم کارول دای زینگر دایرکتر فلم "کمپ پیروزی، افغانستان" می گوید:
«تربیهء افسران خوب و محرک نگهداشتن آن ها به زمان نیاز دارد. زمانی که در تعلیم و تربیه آن ها عجله شده، هرکس بدون تفکیک به اردو جذب شود و زمانی که اشخاص لایق، اشخاص غیر جدی و نالایق را در کنار شان ببینند، روحیه و جرات شان ضعیف و پژمرده می شود.»

کرکتر های مرکزی فلم جنرال فیض الله سیار و دگروال مایکل شوت طوری غرق در کار تعلیم و تربیهء افراد تازه وارد اند که در اثر کار مشترک و با همی، به شکل غیر محسوس آن چنان شخصیت های آن ها بالای هم تاثیر می کند که هردو آن ها دیگر با از انسان های که قبل از ملاقات با هم بودند، خیلی تفاوت دارند و دوستی عمیق و عاطفی انسانی بین آن ها شکل گرفته است.

در ماه جنوری سال 2009 جنرال فیض الله سیار در اثر یک حادثهء سقوط هلیکوپتر کشته می شود. خانم کارول دای زینگر نخستین کسی است که از این واقعه دوستش دگروال مایکل شوت را مطلع می سازد.
رادیو آزادی 

                       
زنی با افتخارات بلند در شهر پر هیاهوی نیویارک نفس میکشد۰ او زیبای های این شهر را با داشتن آسمان خراش های بلند قامت، سرک ها، کوچه ها و رستورانت های پر ازدحام و مجسمه ای با عظمت آزادی که از مرکز بحر اقیانوس کبیر، شهر زیبای نیویارک را دیده بانی میکند- نمیبیند! اما محبت، صمیمیت و همکاری مردم آنرا با قلب خود احساس و با دستان خود لمس میکند۰ او در دنیای تاریک خود ضمیر روشن واحساس عمیق خدمت به انسان و بشریت دارد۰
وی میګوید : من در دنیای زنده ګی میکنم که امکانات زیاد در خدمت دارم و هیچ ګاه احساس نکردم که من نابینا باشم۰ اما دلم به کسانی میسوزدکه در موقف من قرار دارند و هنوز سیاه   و سفید دنیا را ندیده اند بویژه نابینایانی که در کشور جنګ زده من زیر خط فقر قرار دارند وحتی امکانات پیداکردن یک لقمه نان را ندارند ، پیوسته در رهګذر درد ظلم و ستم،  بیعدالتی و خشونت بسر میبرند۰من آنها را درک نموده و درد شانرا احساس میکنم۰
برای همین نا قرار هستم و به شدت کار میکنم۰
ایجانب نجیبه آرش زمانیکه مصاحبه کوتاه این خانم نابینا را از طریق تلویزیون آریانا افغانستان و برنامه خانم سجیه کامران شنیدم به سراغ وی به ایالت نیویارک رفتم او نوریه ندرت است۰ نوریه جان سلام! متقابلا میګوید سلام نجیبه جان آرش، شادم که بار دیګر از طریق شما با هموطنانم در داخل و خارج کشور معرفت حاصل میکنم۰
سوال: نوریه جان میتوانید خود را مختصرا معرفی کنید؟
جواب: من نوریه ندرت هستم، زنی از سر زمین با غرور و سر بلند افغانستان۰ که در ۱۶ جولای ۱۹۶۱ عیسوی مطابق ۲۶ اسد ۱۳۴۰ هجری در یک خانواده روشنفکر و متوسط چشم باز نموده و به زندګی لبخند زدم۰ پدرم فیض محمد ندرت در وزارت تعلیم وتربیه به صفت معاون اداری ایفای وظیفه میکرد و تا کنون در قید حیات میباشند و مادرم که باقی عمرش را به شما بخشیده طبق معمول خانم خانه بود ما سه خواهر و دو برادر میباشیم که به طور مهاجر در کشور های اروپایی و امریکا زنده ګی میکنیم۰ اما برادر بزرګم که از بینایی کامل محروم بود و صاحب استعداد خدا داد و سر شاری بود که در اثر شدت جنګ های کابل همراه با والدین ام و فامیل اش در پاکستان اقامت داشت در اثنای تدارک یک مکتب نابینایان برای مهاجرین افغان در شهر پشاور متاسفانه ناپدید شد که تا امروز از وی کدام آدرس و خبری نداریم۰ در اوایل زنده ګی من نابینا نبودم ولی از ناحیه ګلوکوما(فشار چشم) نا راحتی زیاد داشتم۰ به همین لحاظ یک چشمم کاملا صدمه دیده بود و بنابه شوق و علاقه ی که به تحصیل داشتم صنف اول و دوم را در مکتب نابینایان واقع ناحیه ششم شهر کابل در جوار شفاخانه نور، خوانده ام و چهار صنف دیګر را به طور سامع در طی دو سال امتحان دادم و از صنف هفتم شامل اشپی لیسه استقلال شدم بعد از فراغت از مکتب عروسی کردم ثمره ازدواج ام یک پسر و یک دختر میباشد۰ چون اوضاع کابل روز تا روز وخیم تر شده میرفت و احساس امنیت نمیکردیم بنا من به پاکستان رفته با پدر و مادرم پیوستم و شامل کیس آنها شده در سال ۱۹۹۱ به ایالت متحده امریکا آمدم و در شهر نیویارک مهاجر شدم نخست جهت آموختن لسان شامل کورس انګلیسی ګردیدم۰ و برای امرار زنده ګی مدت شش ماه در شفاخانه ګوګنی کار کردم،به زودی در یک ریستورانت
بحیث آشپز استخدام شدم۰
سوال: در ریستورانت چه نوع غذا تهیه میکردید؟ غذای افغانی!؟؟
 جواب:  نخیر من مطابق نوت معلم خوراکه های امریکایی مثل: همبر ګر، ساندویچ مرغ و پنیر، شرینی باب مثل کیک های سیب، توت زمینی، آلو بالو ، کدو و امثال آنرا تهیه میکردم
در همین وقت متاسفانه شوهرم در اثر تکلیف قلبی در پاکستان فوت نمود و من پسر و دخترم را به امریکا اسپانسر شدم که هر دوی شان یک مدت با من زنده ګی میکردند ۰ دخترم عروسی کرد پسرم بعد از فراغت از تحصیل به صورت مستقل کار و زنده ګی میکند و من برای ادامه تحصیلات عالی شامل کالج شدم و در سال ۲۰۰۹ از رشته ساینس و تکنالوژی به درجه ممتاز فارغ ګردیدم۰ تصمیم دارم از همین رشته ماستری خود را اخذ کنم۰
سوال: نوریه جان شما ګفتید که در اوایل کاملا نابینا نبودید پس چه حادثه پیش آمد که کاملا نابینا شدید؟
جواب: در سال ۱۹۹۷ در بیرون از خانه مورد لت و کوب یک دختر ناشناس قرار ګرفتم، دختر معتاد به  مواد مخدره بود۰ در اثر ضربه های شدیدی که بر سرم وارد نموده بود
 من بزمین افتادم، دفعتا فشار چشمم بلند رفت که دیګر جای را ندیدم به دکتور مراجعه نمودم پنج بار زیر عملیات قرار ګرفتم متاسفانه نتیجه نداد۰۰
سوال: وقتیکه دا کتر برایتان ګفت که شما دیګر دیده نمتوانید چه احساس  به شما دست داد؟
   واقعا بسیار متاثر شدم اول پناه به خدا بردم و بعدا به همت خود متکی  ګردیدم
سوال: با او دختر چه کردید؟
جواب:  هیچ ! بخشید مش زیرا او مریض بود
سوال: شما که متاسفانه نمیبینید رفت وآمد تانرا چګونه تنظیم میکنید؟
جواب: در اوایل به کمک اعضای خانواده پرابلمم را رفع میکردم بعدا کمپنی ( یاهو) یک عدد سګ رهنما را به طور رایګان در اختیارم ګذاشت که البته من مدت سه ماه ترننګ ګرفتم تا خوب بالای خود حاکمیت داشته باشم و به سګ قوماند ه داده بتوانم که کجا برود خلاصه به کمک همین سګ قادر هستم بهر جا بروم۰
سوال: نوریه جان در دیوار سالون تان هفتده عدد مدال به نظر میخورد اګر لطف نموده بګویید که این مدال ها را به کدام مناسبت به دست آورده اید؟
جواب: در سال ۲۰۰۱ یک مدال را از طرف اکادمی ساینس بخاطر خوب درس خواندنم و خدمات دواطلبانه برای معیوبین شهر نیویارک بدست آورده ام۰ هشت مدال را از مسابقات بین المللی دوش، پنج مدال را از مسابقات جمع آوری اعانه برای مرکز ریسرج مرض سرطان که بالغ بر ۱۰۵۰۰ دالر میشد ګرفتم و سه مدال دیګر را از مسابقات جمع آوری پول برای موسسات معیوبین بدست آورده ام که جمعا هفتده مدال میشود
 سوال: در کار های روز مره و پخت وپز کی با شما همکاری مینما ید
جواب:من یک نرس همکار دارم که در شستشوی لباس و پاکاری خانه همکاری مینماید و تهیه غذا بدوش خودم است، خداوند مادرم را ببخشد که در زمینه پخت و پز قبلا برایم همه چیز را آموختانده است۰ آیا کدام وقت نشده که به جای نمک بوره و یا سودا را در بین دیګ علاوه کرده باشید؟ او خندیده ګفت نخیر من نام مساله ها را با حروف بریل به عقب بوتل ها نصب میکنم ویا بعضا از اشکال مختلف بوتل ها برای مساله جات کار میګیرم که درین صورت تفکیک آنها برایم ساده و آسان است
سوال: شما کدام کار رسمی در دوایر دولتی دارید؟                   
جواب: نخیر کار رسمی نداشتم اما بعد از فراغت از کالج مدت دو سال در مکاتب نابینایان ایالت نیویار ک بطور دواطلبانه تدرسی میکردم۰ ودر سال ۲۰۰۹ اساس یک فندیشن را جهت کمک به نا بینایان کشور خود افغانستان ګذاشتم۰که شامل پنجاه عضو بوده بطور دواطلبانه کار مینمایند و توسط یک بورد اجرایوی شامل ده نفر نظارت میشود که اکثریت آنان را زنان تشکیل میدهند،تنها سه مرد در ترکیب این نهاد عضویت دارند که یک تن بنام مندوزی بارک در افغانستان است که پرسه راجستر فندیشن را از طریق وزارت   خارجه،وزازت صحت عامه، تعلیم وتربیه،تحصیلات عالی ومسلکی، وزارت عدلیه،وزارت مالیه و معلولین و معیوبین پیش میبرد۰منابع مادی آن از طریق کمک های مردم و I    میباشد۰  ( I  A  M موسسات  بین المللی ( 
هدف از ایجاد این فندیشن کمک های مادی ومعنوی به نابینایان افغانستان است۰ بنابر احصاییه سازمان صحی جهان بیش از نیم ملیون نا بینا در افغانستان وجود دارد که اکثریت آن در روستا های دور دست قرار دارند۰ آنها بنابر نبود امنیت ودوام جنګ وفقر ګسترده، قادر به تداوی امراض چشم و سایر مریضی های خود نیستند۰ در اثر احصاییه سازمان صحی جهان در هر ساعت سه افغان بینایی خود را از دست مدهند۰ خوشبختانه که وزارت صحت عامه افغانستان درین اواخر متوجه این امر شده است و ما میتوانیم با تفاهم با این وزارت طی یک پلان پنجساله به طبابت و معالجه یک عده از هموطنان نابینای خود اقدام نماییم و هچنان از طریق وزارت تحصیلات عالی و ریاست لیسه مسلکی شهر کابل      امکانات تحصیل و ایجاد مکاتب برای نابینایان میسر ګردد۰ ما تا کنون یکمقدار مواد درسی برای صنوف اول، دوم و سوم مکاتب نابینایان با وسایل از قبیل کمپیوتر، کاغذ بریل وماشین های بریل و بعضی سامان آلات مخصوص نابینایان را تدارک دیده ایم در قسمت طبابت در نظر داریم طی سال ۲۰۱۲ دو صد تن از خانم های نابینا را معالجه و طبابت نماییم۰
 چه فکر میکنید که در اجرای این همه پلان های تان موفق میشوید؟
 جواب:من بسیار خوشبین هستم زیرا میګویند که تصمیم شرط اول موفقیت است۰ اګر دست جنګ از دامن وطن ما کوتاه شود و صلح و امنیت بر قرار ګردد در آنصورت ما در اجرای پلان های انسانی و بشر دوستانه خود موفق خواهیم شد۰
سوال: نوریه جان از قرار معلوم شما یک فیلم مستند بنام نیورک نوریه دارید،این فیلم از ساخته های کی است؟   بلی این فیلم را یک پریدیسر آزاد بنام دیوید ساخته است۰ وی از سال ۲۰۰۷ کار خود را شروع کرد و در سوم جنوری ۲۰۰۹ این فیلم را که شامل تمام فعلیت های عملی من میباشد، بنام نیویارک نوریه به نمایش ګذاشت، شخص مذکور از همین فیلم کوتاه خود جایزه اکادمی ساینس را  بنام امریګا ګورنی   بدست آورد و بعدا عضویت بورد اجراییوی فندیشن ما را کسب نمود۰
خوب نوریه جان در اخیر چه ګفتنی دارید؟ : من ګذشته از اینکه جز خانواده نابینایان افغانستان و جهان هستم، یک زن و یک مادر نیز میباشم!  میخواهم فرزندان امروز و آینده افغانستان در صلح و امنیت زنده ګی کنند، در آبادانی و شګوفایی کشور عزیز ما سهم فعال بګیرند، فقرا و بینوایان، یتیمان، معلولین و معیوبین را که انصافا قابل کمک اند، مداوا کنند۰  تا درد و غم های که ناشی ازسه دهه جنګ در کشور ما است، با صلح، محبت و صمیمیت التیام یابد۰ البته لذت زنده ګی در خدمت برای بشریت است۰ من خودرامکلف میدانم که به همه زنان و اطفال نابینایی که در دور ترین قریه های افغانستان در شرایط بسیار بد مادی و معنوی قرار دارند کمک کنم و باعث تغیر در زنده ګی شان شوم، من آن ها را درک میکنم که چقدر در زنده ګی نا امید هستند، نه خود را کمک کرده میتوانند و نه اطفال خود را۰ من همین قدر شکر ګذار هستم که در شرایط بهتر قرار دارم ولی با آنهم رنج میبرم که چرا نمیتوانم چهره ی دوستان و بخصوص فرزندان و نواسه ګګ هایم را ببینم۰ این یک آرزوست برای من و تمام نابینایان۰ تشکر از شما که بمن موقع مصاحبه را مساعد ساختید۰
اینک سایت انترنتی من روی صفحه است علاقمندان میتوانند فعالیت های عملی مرا ببینند و    http://www.newyorknooria.comمرا کمک کنند۰ از شما ممنون و متشکرم۰
هموطنان عزیز!  بازدید عملی من از فعالیت های  خانم نوریه ندرت مرا به تعجب و تفکر عمیق واداشت، که در کشور عزیز ما افغانستان اندک نبودن زنانیکه در صداقت، راستی، پشت کار، از خود ګذری و احساس همدردی به دیګران خویش تن را کاملا وقف نمایند۰ شما میبینید که یک خانم نابینا تا کدام حد فداکاردر عرصه کمک های انسانی به هموطنان خود چنین احساس مسولیت مکند۰ زنده ګی اینګونه اشخاص الګوی آموزنده است برای جوانان و زنان بینا که صاحب سواد، دانش و تجارب کافی در ګذشته ها بوده اند ، با درک این مسایل که زنان کشور ما با انواع خشونت ها و تعصبات اجتماعی مواجه هستند و در اسارت قرار دارند، باید بیشتر از هر وقت دیګر فعال ګردیده دیوار های سکوت را شکستانده و سهم عظیم خویش را در عصر دیموکراسی ایفا نمایند۰ در بلند بردن سطح آګاهی زنان وکنار آمدن، تشکل آنها ګام های بلند  و استوار بردارند۰ تا باشد که «در آبی آسمان و خاکی زمین» جایګاه مناسبی داشته   ۰ باشند    
تهیه کننده مصاحبه: نجیبه آرش